به كمك محيطبانان بياييد
اسماعيل كهرم
محيطباني كه در پاسگاه محيطباني «دلبر» در «خارتوران» مامور پاسداري از حيات وحش است پارسال برايم تعريف ميكرد كه خانهاش در كرج است و هر بار براي رفتن به خانه و ديدار با خانوادهاش بايد هفتاد هزار تومن هزينه كند. كساني كه از ميزان حقوق ناچيز محيطبانان اطلاع دارند، ميدانند كه اين هفتاد هزار تومن چقدر عدد مهمي است. محيطبانان در ايران دو برابر كاركنان ديگر دستگاههاي دولتي كار ميكنند اما به اندازه زحمتي كه ميكشند؛ معيشتشان تامين نميشود. از همينرو از نظر من مهمترين چالش جامعه محيطباني ايران به موضوع ضعف معيشت مربوط است. لايحه حمايت از محيطبانان هم كه اكنون پس از حدود سه سال همچنان بلاتكليف است در آن تصوير روشني از بهبود وضعيت معيشتي محيطبانان وجود ندارد. پس از معيشت، كمبود ملزومات، وسايل و خودروهاي مخصوص محيطبانان دومين چالش جدي پيش روي حافظان طبيعت به شمار ميرود. براي مثال كمبود ملزوماتي مانند بادگير يا دير رسيدن چكمههاي محيطبانان فعال در تالابها شايد به ظاهر كم اهميت باشد اما در واقع مهم است. كمبود خودروهاي مخصوص محيطباني هم مزيد بر علت است. براي نمونه پارك ملي يك ميليون هكتاري را نميتوان با دو دستگاه خودرو زير نظر گرفت. نبود هليكوپتر ويژه و كمبود قايق در رودخانهها و تالابها از ديگر كمبودهايي است كه محيطبانان بايد با تلاشهاي فردي اين كمبودها را جبران كنند.
سومين چالش جدي پيش روي جامعه محيطباني ايران به ضعف قانون و نبود اقتدار در اعمال قانون عليه متخلفان باز ميگردد. كافي است تجربهام را از فريدونكنار با خوانندگان عزيز اعتماد در ميان بگذارم تا بدانند كه محيطبانهاي ما با چه پيچيدگيهايي مواجهند. در فريدونكنار چند سال است كه روند استفاده از تورهاي هوايي براي شكار پرندگان رو به فزوني گذاشته است. به ياد دارم كه چند سال پيش به همراه فرماندار فريدونكنار، مديركل محيط زيست، پليس و... قصد داشتيم براي دستگيري متخلفان اقدام كنيم اما در ميانه راه به يكباره از سوي يك مقام مافوق به فرماندار دستور داده شد كه برگرديد و ما هم مجبور شديم برگرديم. ظاهرا به اين دليل كه معيشت مردم به خطر ميافتد چنين تصميمي گرفته بودند. انگار كه گفته شود فروشنده مواد مخدر را دستگير نكنيم چون معيشتش به خطر ميافتد. ضعف قانون موجب شده تورهاي هوايي كه ارزش آنها به بيش از 400 ميليون تومان ميرسد، ماهانه حداقل هشت ميليون تومان به شكارچيان كرايه داده شود. تورهايي كه در ارتفاع 30 تا 40 متري و با عرض 25 متري نصب ميشوند و ملخ هم نميتواند از آنها رد شود. قصدم از يادآوري اين خاطره ذكر اين نكته بود كه محيطبانان براي مقابله با شكارچيان حرفهاي كه از اين طريق شكار كسب درآمد ميكنند كار دشواري پيشرو دارند. در سالهاي دورتر شكارچيان، شكاربانها را كه ميديدند فرار ميكردند اما الان اعتناي چنداني به آنها نميكنند. قانون بايد به پشتيباني از محيطبانها بيايد تا آنها بتوانند اقتدار از دست رفتهشان را پيدا كنند.