نفت و آرايش تازه جهاني
سعيد ساويز
اقتصاد جهاني همواره صحنه رقابت بين دو طيف اصلي از صاحبان اقتصاد است؛ ابرقدرتهاي اقتصادي يا توسعهيافتهها در حال دفاع از جايگاه خود به عنوان تصميمساز در سطح اول هستند و كشورهاي در حال توسعه با استفاده از مزيتهايشان سعي ميكنند جايگاهي در صف بازيگران اول براي خود دست و پا كنند. معروفترين كشور دسته دوم را بايد چين دانست كه با گشايش درهاي خود به روي اقتصاد جهاني و با بهرهگيري از جمعيت زياد، به مركز توليد جهاني بدل شد. اينكه چين از يك كشور كمونيستي كه مردمش تنها با دوچرخه تردد ميكردند چگونه به يك ابرقدرت و قطب توليد جهاني تبديل شد خود داستاني طولاني دارد ، اما امروز بايد اقتصاد چين را اصليترين رقيب ابرقدرتي چون ايالات متحده دانست. اگر چه بين ايدئولوژي سياسي چين و امريكا فاصله زيادي وجود دارد اما قدرت اقتصادي هر دو كشور كه شانه به شانه هم در حال پيشروي است باعث شده تا اين دو دنياي متفاوت از هم با در هم تنيدن تار و پود اقتصادشان در همديگر در شرايطي متعادل و پايدار به نوعي با حضور يكديگر كنار بيايند. اما روي كار آمدن دونالد ترامپ و روياهاي جاهطلبانه او در ايالات متحده و البته خوابهاي طلايي كه براي اقتصاد جهاني ديده بود، چون تندبادي اين صلح و ثبات را در نورديد.تحت فشار قراردادن بازار براي تحريم خريد نفت از ايران و ونزوئلا گام اول اين اقدامات بيثبات كننده بود. داستان البته به همين جا هم ختم نشد و ترامپ با بالا بردن هزينه دوستي با امريكا براي چين، در خلال جنگ تعرفهاي آرام آرام شرايطي را مهيا كرد كه شايد در آن متحد شدن با روسيه، تركيه و ايران چه بسا هزينهاش از دوست ماندن با امريكا كمتر باشد. از سوي ديگر با توجه به رفتار غيرديپلماتيك رييسجمهور ايالات متحده مشخص نيست اگر مقاصد اقتصادي اخير امريكا برآورده شود در آينده چه جاهطلبيهاي ديگري در پيش باشد و اين يكهتازي اقتصادي در سطح بينالملل تا كجا ادامه يابد.چين يكي از اصليترين مشتريان نفت ايران است، همچنين اصليترين شريك تجاري ايران نيز هست و با توجه به نزديكي مواضع ايران به روسيه و دوستي ديرينه روسيه با چين دور از ذهن نيست كه تشكيل يك اتحاديه كه يك سويش بازيگران دست اولي در انرژي مانند ايران و روسيه و سوي ديگرش توليدكنندگاني چون چين و هند و تركيه هستند ، بتوانند بازي را در دست اول اقتصاد جهاني به كنترل خود دراورند.
شايد بتوان اصليترين انگيزه موجود براي فرضيه بيان شده را خيز امريكا براي كنترل بازار نفت و بياثر كردن اوپك با كمك عربستان دانست؛ اتفاقي كه بيش از پيش ساير حلقههاي اقتصادي بينالمللي را بر آن داشت تا همين امروز براي كشيدن ترمز جاهطلبيهاي دلار فكري بكنند.
بر كسي پوشيده نيست كه يكي از اصليترين نيازهاي كشور چين براي ادامه رشد اقتصادي پيش رو، انرژي است و شايد بازار چين را بايد بزرگترين بازار مصرفكننده انرژي در جهان دانست و البته از ابرقدرتي چون چين بعيد است كه با عنايت به شرح رفته در بالا در خصوص مواضع اخير امريكا، تهديد به وجود آمده در بازار انرژي را دست پايين بشمارد. شايد از اين رو بايد يك بار ديگر فرضيه بالا را تكرار كرد؛ آرام آرام هزينه تشكيل يك اتحاديه از دوستان در شرق به هزينه دوست غرب ماندن ميچربد و اين شايد پايههاي فكري تشكيل اتحاديهاي بر پايه اقتصاد و انرژي را در آيندهاي نزديك محكم كند.