بهانه نياوريم
منصور بيطرف
يك سالي ميشود كه با دوچرخه به سر كار ميروم و تاثير دوچرخهسواري خود را روي ديگران ديدهام. اولين نفري بودم كه با دوچرخه به دفتر روزنامه آمدم و بعد از مدتي خانم صبوري، آقاي ميرفتاح يا حتي اين روزها آقاي قنبرپور با دوچرخه به دفتر روزنامه رفتوآمد ميكنند. بالاخره هر فردي ميتواند با دوچرخهسواري خود تاثيرگذار باشد اما اگر اين شخصيت در جامعه بيشتر شناخته شده باشد، قطعا ميزان تاثيرش بيشتر خواهد بود. در واقع دوچرخهسواري مديران ميتواند تاثير بيشتري از دوچرخهسواري منِ روزنامهنگار داشته باشد. مردم با ديدن دوچرخهسواري مديران بيشتر به دوچرخهسواري روي ميآورند و اين كار براي مردم تبديل به يك الگو ميشود. به نظرم براي هرچيزي ميتوان بهانهاي تراشيد و دلايلي مثل آلودگي و شيب تهران كه براي دوچرخه سوار نشدن گفته ميشوند، بهانهاي بيش نيستند و اگر نخواهيم كاري را انجام دهيم هميشه ميتوانيم دنبال بهانه باشيم.
سردبير روزنامه تعادل