اگر دوچرخهسواري جا بيفتد
صدرا محقق
حداقل در تهران هرگز دوچرخهسواري نكردهام.ماشين ندارم و پياده سر كارم ميروم، اما بارها به فكر استفاده از دوچرخه افتادهام. در كشورهاي ديگر هم دوچرخهسواراني را ديدهام و به اين فكر كردهام چرا در ايران اين اتفاق نميافتد. خيليها سراشيبيهاي شمالي- جنوبي تهران را مانع دوچرخهسواري ميدانند اما به نظرم جابهجايي بسياري از افراد شمالي- جنوبي نيست و بخش زيادي از ترددهاي روزانه مردم در محور شرقي- غربي صورت ميگيرد و اين مسير قابليت دوچرخهسواري دارد. به نظرم جز شيب، آب و هواي گرم تهران، خصوصا تابستان داغ اين روزها مانعي در برابر دوچرخهسواري است، زيرا در اين گرما و با توجه به فعاليت بدني كه دوچرخهسواري ميطلبد نميتوان با بدن عرقكرده و سر و روي خيس سركار رفت و همين مساله يكي از موانع ذهني خودم هم هست. و به نظرم شيب مساله حل نشدني نيست و ميتوان با تغيير مسير يا استفاده از دوچرخهدندهاي اين مساله را حل كرد اما گرما و آبوهوا را خير. البته بايد بگويم اگر دوچرخهسواري در جامعه جا بيفتد حتي مساله آب و هوا هم حلشدني است. مثلا در آمستردام كه تابستانهاي باراني دارد، مردم زير باران هم دوچرخه ميرانند. اگر همكاراني با دوچرخه در تحريريه با دوچرخه به سر كار بيايند، من هم انگيزه بيشتري ميگيرم و بهنوعي اشتياق اين كار را خواهم داشت، اما تا به حال اين اشتياق در من به وجود نيامده است. از طرفي هنوز فرهنگ دوچرخهسواري ميان اتومبيلسواران جا نيفتاده است و مسائل جاني و امنيتي دوچرخهسواران حل نشده است. اما اگر تعداددوچرخهسواران زياد شود، اين مسائل نيز حلشدني هستند و به نظرم اگر اين اتفاقها بيفتند نگاه به دوچرخهسواري تغيير ميكند. متاسفانه خبرنگاران به دلايل عديدهاي نه تنها در ايران بلكه در تمام جهان اعتبار قبلي خود را از دست دادهاند و اعتماد به خبرنگاران و رسانهها به نسبت گذشته كاهش يافته است. از منظري رسانهها با بياعتمادي مواجهند و به اين خاطر نميدانم چقدر ممكن است دوچرخهسواري خبرنگاران و روزنامهنگاران بر جامعه تاثير بگذارد اما حركت گروهي هر صنفي كه هويت گروهي دارد، ميتواند تاثيرگذاري خود را داشته باشد اما مقدار تاثيرش را نميدانم.
دبير اجتماعي روزنامه شرق