جنايت و مكافات
بابك زماني
اكران «جنايت و مكافات» در تالار وحدت چندي پيش به پايان رسيد. جنايت و مكافات يكي از مهمترين خاطرات و رويدادهاي قرن بيستم است. هزاران بار اين داستان و قهرمانان آن نظير «راسكولنيكف»، «مارمالادف» و... در ادبيات قرن بيستم مورد اشاره قرار گرفتند. در نوشتههاي سياسي قرن بيستم به خصوص مجادلات سياسي ماركسيستي هم علاقه زيادي به استفاده از اين شخصيتها به عنوان تمثيل وجود داشت. در مقابل مخالفانشان، ماركسيستها را راسكولنيكفهايي ميديدند كه به خاطر آرمانهايشان جنايت ميكنند. اين كتاب به سرعت تقريبا به تمام زبانهاي زنده دنيا ترجمه شد و جانهاي بيشماري جنايت و مكافات را زندگي كردند . شخصيت راسكولنيكف و تكگوييهاي او و گفتار دروني طولانياش، پاكباختگي مارمالادف، درماندگي فريبكارانه «سويدريگالف» مظلوميت «سوفيا»، دانش و حيلهگري بازرس «پتروويچ» و... براي تمام عمر بخشي از تجربيات شخصيشان را تشكيل ميداد. از سوي ديگر جنايت و مكافات مثل خوابي بود كه قبل از ١٩١٧ ديده شد اما پس از آن تاريخ به خصوص در دهه ٣٠ به تمامي و با ابعادي به مراتب افسانهايتر از هر تخيلي به وقوع پيوست. گاه تصور ميكني، مرشد رمان «بولگاكف» خود «داستايوفسكي» است كه در دهه 30 ظهور كرده و به همه جا سر ميكشد. راستي چگونه داستايوفسكي كه سالها پيش از انقلاب اكتبر درگذشته بود، آمدن راسكولنيكفهاي چرمپوش، كميسرهاي بلشويكي كه جانهاي بيشماري را فداي آرمان بلشويكي خود كردند، پيشبيني كرده بود؟! آيا وقايع دهشتناك دهه 30 جنايت استالين بود يا تنها زايش راسكولنيكفهايي كه جامعه روسيه از دهها سال پيش آنها را آبستن شده بود؟ تشخيص اين آبستني را هم «فيودور ميخاييلويچ» عزيز ما نيمقرن پيشتر در قالب رمانهايش بهخصوص «جنايت و مكافات» همچنين «تسخيرشدگان» داد. باري، تئاتر ايراني «جنايت و مكافات» تلاش بينظيري است از جانب هنرمندان ايراني براي معرفي اين رمان به جامعه جوان ايراني با بازيهايي درخشان و كارگرداني بينظير، كه همه يك طرف، بازي تاريخي «بابك حميديان» هم يك طرف. بايد تاكيد چند باره كرد كه تئاتري در دو ساعت، هر چند متعهد به متن و روايات آن باشد، تنها و تنها بايد به عنوان دعوتي براي خوانش عميق رمان در نظر گرفت نه جانشين آن. ميتوان در برداشت تئاتري ديگري از اين اثر، راسكولنيكف را به يك ميهماني به صرف شام با چند قاتل آرمانگراي ديگر دعوت كرد يا يكي از داستانهاي جنايت و مكافات مثل خانواده مارمالادف را دستمايه تئاتر ساخت، همچنين اتفاقات اين داستان ميتواند در زمان و با موضوعي ديگر رخ دهد و تنها نوعي ارتباط محتوايي با جنايت و مكافات داشته باشد و... . اما با همه اينها صحنه تئاتر با بازيهاي درخشانش هم نميتواند جايگزين گفتارهاي دروني و روياهاي دور و دراز راسكولنيكف، بازجوييهاي طولاني او و ترفندها و حيلههاي بازرس پتروويچ و... باشد. طول و تفصيل و توضيحاتي كه در ذهن خواننده كتاب بازتوليد ميشود، داستاني جديد است كه با تمام خوانشهاي قبلي متفاوت است. عدم تعيين مكان و حتي زمان در رمان راز يگانگي و بقاي آن با وجود پيدايش هنرهاي دراماتيك متعدد است. در جنايت و مكافات دو ساعته و متعين ممكن است آنكه جنايت و مكافات را يك يا چند بار زندگي كرده با ديدن شخصيتهايي متعين شده در تئاتر و سينما جا بخورد و كسي كه تاكنون كتاب را نخوانده است در ارتبط با داستان دچار مشكل شود. به هر حال دعوت به تئاتر جنايت و مكافات را ميتوان درآمدي بر رمان دانست كه خود دعوتي است به يك تجربه مكرر و در نتيجه تفكري عميق در اساسيترين مسائل وجودي.