از كدام نظام دفاع ميكنيم؟
اسمعيل اميني
وقتي ميگوييم «نظام» دقيقا از چه چيزي حرف ميزنيم؟ به دنبال اين ميتوانيم بپرسيم وقتي ميگوييم دفاع از نظام، منظورمان چيست؟ يا وقتي ميگوييم مخالفت با نظام، اشاره به مخالفت با چه چيزي است؟
«نظام» براي بعضي از كساني كه در مناصب حكومتي و مناسبات اداري سهمي دارند؛ عبارت است از مقداري امتيازات و ارتباطات و سهولت در گذر از موانع قانوني و پيچ و خمهاي اداري و تلفنها و توصيهنامهها و بدهبستانهاي حاصل از آن.
اين جماعت وقتي ميگويند: دفاع از نظام، مقصودشان حفظ همين روابط و مناسبات است. همان مناسباتي كه در آن مثلا آشناي اين يكي ميتواند ميلياردها وام بدون وثيقه را بالا بكشد و فرزند آن يكي ميتواند مجوز ساخت كاخ در اراضي ملي بگيرد و باجناق آن ديگر موسسه مالي و اعتباري راه بيندازد و در نهايت پولهاي بر باد رفته را از نظام بگيرد و ارزش پول ملي را به زمين گرم بزند.
اما «نظام» براي مردمي كه دل در گرو دين داشتهاند و سر به فرمان اولياي خدا بودهاند و به اميد برقراري حكومت اسلامي و شكلگيري جامعه ديني و اخلاقي، از بذل جان و مال و فرزند و سلامت خود دريغ نداشتهاند، چيزي فراتر از مقداري مناسبات اداري و امتيازات و داد و ستدهاي آشكار و نهان است.
از اين منظر، كسي كه براي وام ميلياردي بستگانش، توصيهنامه مينويسد، عليه ارزشهاي نظام اقدام ميكند.
كسي كه تخلفات و جرايم دوستان و همحزبيهايش را ناديده ميگيرد و انكار ميكند، مخالف نظام ديني است. حزبي كه فهرست انتخاباتياش را نه بر اساس شايستگي و ديانت، بلكه بر اساس مناسبات دوستانه و خريد و فروش كرسيها، تنظيم ميكند، تيشه به ريشه نظام اخلاقي ميزند.
مديري كه نسبت به صندلي رياست و فيش حقوقي چرب و شيرين حريص است، روياروي ارزشهاي نظام ايستاده است.
آن جماعت دنياطلب و حريص و مغرور به مناصب تلاش ميكنند كه بگويند: «نظام» چيزي نيست جز همين مناسبات و امتيازات و ارتباطات خويشاوندي و حزبي، پس انتقاد از اين داد و ستدهاي آشكار و نهان، انتقاد از نظام است و مخالفت با حرص به قدرت و اشتهاي رياست و دنياطلبي، مخالفت با ارزشهاي نظام است.
اما مردمي كه در گذار ساليان، مشكلات را صبورانه تحمل كردهاند، جنگيدهاند و شهيد دادهاند و جانباز و آزاده و مفقودالاثر تقديم نظام اسلامي كردهاند و حالا جايي در آن مناسبات دوستانه و دورهمي محفلي و اداري ندارند و به هر دري كه ميزنند بسته است،نه كسي برايشان توصيهنامه مينويسد و نه به تلفنها و امضاهاي طلايي دسترسي دارند، چهبسا اگر وام بخواهند بايد در چنبره هزار خم بانكها سرگردان شوند و اگر بيمار شوند بايد دار و ندارشان را به بيمارستان و آزمايشگاه و دلالهاي دارو بدهند چون بيمهها زير بار هزينههاي سنگين نميروند. اگر هم فرزندشان بخواهد كار كند بايد با قراردادهاي موقت، يكجانبه و با كمترين دستمزد، اسير مناسبات ظالمانه همان صاحب منصبان شود.
روشن است كه با هيچ منطقي نميتوان گفت كه اين نظام مناسبات اداري و ارتباطات محفلي و خويشاوندي، همان «نظام اسلامي» مطلوب است كه براي شكلگيري و پايدارياش، آن همه فداكاري و جانفشاني شده است. طبيعي است كه مردم، مطالبهگر همان نظام اسلامي و اخلاقي مبتني بر عدالت و دين و اخلاق باشند و منكر مناسبات مبتني بر حرص رياست و اشتهاي قدرت و ولع امتيازات و مواهب مادي حاصل از آن.