اما و اگر طرحهاي فصلي
محمود آموزگار
اقتصاد نشر پيش از انقلاب با عدم دخالت دولت به خود متكي بود اما پس از آن به دليل علاقه مديران و مسوولان به كتاب، حوزه نشر تحت حمايت دولت قرار گرفت و يارانههايي براي آن اختصاص يافت. در راستاي اين سياست حمايتي، بودجههايي به بخش توليد ميرسيد كه نتيجه آن افزايش تعداد پروانههاي نشر و فربهتر شدن اين بخش بود. با اين حال بخش توزيع و فروش همراستا و پابهپاي نشر نتوانستند گام بردارند و پيش بروند. همين موضوع باعث عدم تعادل در حوزه نشر شد. در ادامه اين سياستها، نمايشگاههاي كتاب به عنوان جايگزيني براي سيستم متعارف فروش معرفي شدند. در نمايشگاهها، ناشران كتابهايشان را مستقيم به دست مخاطب ميرساندند و همين باعث شد تا يارانههاي نشر از توليد به سمت مصرف بچرخد و آن نابرابري و عدم تعادل بيشتر شود. به طور مثال در سيستم متعارف كتاب فروشي، حداكثر تخفيف 25درصد است. در صورتي كه در نمايشگاهها بنكارتهاي يارانهاي 40 درصدي به دست خريداران ميرسد و طبيعي است كه جايي براي رقابت كتابفروشهاي مستقل با نمايشگاههاي متفاوت دولتي باقي نميماند. در مقطعي و پس از روي كارآمدن دولت يازدهم با جلسههايي در وزارت فرهنگ تلاش كرديم تا اين موارد را گوشزد كنيم و بعد از بررسي و آسيبشناسي راهحلهايي هم پيدا كنيم. در همين جلسات به اين نتيجه رسيديم كه يارانه نشر را نميتوان قطع كرد اما اگر برنامههايي تعريف شود تا اين يارانهها بيشتر به زيرساختها برسند، اين تبعيض و عدم تعادل هم از بين ميرود. مثلا قرار شد، وامهاي كم بهره به كتابفروشيها به ويژه در مناطق محروم داده شود. سياستي ديگري هم در نظر گرفته شد؛ اينكه كمكها در طرحهاي فصلي انجام شود و در مناطقي غير از تهران، وامهاي كم بهره براي توسعه و تجهيز و راهاندازي كتابفروشيها داده شود. هدف از تمام اين برنامهها و طرحهاي فروش فصلي اين بود كه يارانهها متعادل شود و آرام آرام به سمتي برويم كه بحث تخفيف در رابطه با كتاب منتفي شود و كتاب به قيمت اصلياش فروخته شود؛ مانند بسياري از كالاها كه قيمت مشخصي دارند و فروشنده مجبور نيست، كالاي خود را با قيمت كمتري بفروشد. اساسا طرحهاي فصلي ميتوانند گذرگاه خوبي باشند براي اينكه صنعت نشر متكي به خود باشد و به مرور زمان، مسير توزيع يارانه به سمت درست آن تغيير كند. تا جايي كه از دريافت يارانه نشر بينياز شود و بتواند كار را بر اساس كيفيتي كه توليد كرده، عرضه كند و از آن بهرهمند شود. چنين طرحهايي در واقع يارانهاي است كه وزارت فرهنگ و ارشاد از طريق كتابفروشيها مستقيما به خريداران پرداخت ميكند. بنابراين ميتوان گفت، جنس و ماهيت اين طرحهاي فصلي تخفيف نيست و اين طرحها در واقع همان يارانهاي است كه در نمايشگاهها نيز مورد استفاده قرار ميگيرد. اما با تجربه طرح تابستاني كه اين روزها هم اجرا ميشود بايد بگويم اين طرحها هم نبايد هميشگي باشد و بايد موقت اجرا شود. چون همين حالا اگر به اجراي آن نگاه كنيد، متوجه ميشويد كه كتابفروشيها از يك هفته تا 10 روز قبل از آغاز اين طرح خلوت ميشوند و آن توازني كه اين طرحها به دنبالش است همچنان حاصل نشده. حالا درست است كه طرح با استقبال مردم روبهرو شده اما همچنان نميتواند تعادلي در صنعت نشر ايجاد كند و به هر حال وقتي پاي يارانه به ميان ميآيد، ميتواند سوءاستفادههايي هم ايجاد كند. در حال حاضر شرايط بازار كتاب هم به گونهاي نيست كه بشود ناگهان يارانهها را قطع كرد. اين طرحها بايد موقتي اجرا و سياستهاي كلي به درستي اجرا شود تا درمان تدريجي براي مشكل بازار نشر نتيجه دهد.