به بهانه سالروز تولد مترجم نيچه
ببين آشوري چي ميگه!
محسن آزموده
در يكي از صحنههاي فيلم «هامون» (ساخته داريوش مهرجويي، 1318)، در دانشكده علوم اجتماعي، جعفري (با بازي نادر رجبپور) دوست و همكار حميد هامون (با بازي خسرو شكيبايي) كه مشخص است در حال ترجمه متني فلسفي در حوزه فيزيك است، از هامون ميپرسد: «ببينم تو واسه اين uncertainty principle چي ميزني؟» هامون هم با همان ادا و اطوار هميشگياش، تعبير لاتين را تكرار ميكند و اول ميگويد: «عدم يقين... بذار عدم قطعيت...» و بعد از توضيحاتي آشفته و در هم كه خصلتنماي شخصيت اوست، اضافه ميكند: «حالا ببينيم دريابندري چي ميگه، آشوري چي ميگه، عنايت چي ميگي،...» به راستي در آن سالها و البته تا ساليان بعد از آن، اصليترين مراجع فارسيزبانهاي اهل فلسفه، براي يافتن معادلهاي درست و دقيق و شيوا براي اصطلاحات جديد در فلسفه و علوم اجتماعي و سياسي، همين چهرهها بودند؛ آنها كه به واقع بعد از محمدعلي فروغي، نخستين آموزگاران فلسفه جديد غربي به زبان فارسي هستند. به اين اسامي البته بايد نام محمدحسن لطفي، منوچهر بزرگمهر، اسماعيل سعادت، ميرشمسالدين اديبسلطاني و عزتالله فولادوند را نيز افزود؛ زبانآوراني كه با جسارتي مثالزدني ترجمههايي منقح و روان از راسل و نيچه و كانت و ارسطو و افلاطون به فارسي پديد آوردند و پاسخگوي ذهن جوياي طيف عظيم علاقهمندان فلسفه جديد شدند.
در ميان اين پيشگامان اما آنكه بيش از همه دغدغه زبان داشت و دارد، داريوش آشوري است؛ روشنفكري كه از تراز ارزشمند ترجمه شيوا و رساي متفكراني چون شكسپير و نيچه و تامس مور و ماكياولي، فراتر رفته. داريوش آشوري گذشته از نگارش «فرهنگ علوم انساني» كه در زمان خود (و البته تا هماكنون) اثري راهگشا و بسيار مفيد براي اهالي علوم انساني در ايران است، در طول دههها به تأمل در باب زبان پرداخته و در اين زمينه آثار خواندني و قابلتوجهي چون «بازانديشي زبان فارسي» و «زبان باز» پديد آورده است. او در اين آثار كوشيده نظريهاي درباره رابطه زبان و «مدرنيت» ارايه كند. خود او درباره اين كتاب چنين نوشته است: «اين رساله دستآورد كار پژوهشي من درباره زبان فارسي در برخورد با جهان مدرن در دوران چهل ساله است. مشكل زباني ما در برخورد با جهان مدرن و خواستههاي زباني آن دو وجه از انديشيدن و پژوهيدن را ميطلبد: يكي، درباره رابطه جهان مدرن با زبانهاي قلمرو خود و ديگر، وضع زبان فارسي در رويارويي با چالش مدرنيت.»
گوهر ديدگاه آشوري در اين كتاب كه سخت بحثبرانگيز شده، در عنوان آن خلاصه شده است. از ديد او زبان باز، زباني است كه نسبت به تحولات و تغييرات اجتماعي و سياسي و فرهنگي گشوده باشد و در ساختارها و واژگان دچار تصلب نشود. به ديگر سخن، آشوري با نگاهي مدرن، معتقد است كه كاربران يك زبان مثل فارسي نبايد از رويارويي و مواجهه با زبانهاي ديگر هراسي به دل راه دهند و بايد نسبت به نوآوريها و امور تازه و جديد منعطف باشند. در واقع داريوش آشوري با اين نظريه آب در خوابگه همه كساني ريخته كه دههها و بلكه قرنهاست محافظهكارانه از هرگونه تغيير و تحولي ميهراسند و به نام پاسداري از زبان، هرگونه نوآوري در زبان و زبانآوري را بهشدت محكوم ميكنند. از اين منظر، كار داريوش آشوري در اداي دين به زبان مادري، وراي ترجمههاي شيوا و دقيق، ستودني و قابل ارج و احترام است. تولد شما مبارك آقاي آشوري.