«بنده هيات مذاكرهكننده را- همين دوستاني كه اين مدت اين زحمات را بر دوش گرفتهاند- هم امين ميدانم، هم غيور ميدانم، هم شجاع ميدانم، هم متدين ميدانم؛ اين را همه بدانند.» هر چند اين جملات را بالاترين مقام كشور در سال 94 درباره وزير امورخارجه يعني محمدجواد ظريف بر زبان راندهاند اما گويا منتقداني كه چشمشان را بر واقعيت بستهاند هنوز نميخواهند اين را بدانند براي همين توپخانهشان هر روز به يك بهانهاي عليه ظريف فعال ميشود؛ موضوعي كه باعث شد براي چندمين بار رهبري حمايتش از دستگاه ديپلماسي و شخص وزير را اعلام كند. حدود دو هفته پيش بود كه وقتي انتقادات به وزير امورخارجه درباره برجام و اينستكس به اوج خود رسيده بود، رهبري در جمع مسوولان نظام بيان كردند:«وزير امور خارجه كه واقعا زحمت هم ميكشد و ملاحظات ديپلماتيك هم دارد به صراحت از عمل نكردن اروپاييها حتي به يكي از تعهداتشان سخن ميگويد».
با وجود مرور همه اين حرفها و توصيهها اما به قول علي مطهري «مدعيان انقلابيگري» در حساسترين شرايط كه وزارت خارجه نياز به حمايت يكپارچه دارد به جاي حمايت انگار چندان هم از تحريم وزير امورخارجه از سوي امريكا ناراحت نشدند و چه بسا لبخندي هم گوشه لبهايشان نقش بست. براي اين ادعا نگاهي به چند واكنش مياندازيم.
همسرايان
رسانههاي اصولگرا كه از همان روزهاي روي كار آمدن حسن روحاني در سال 92 درفش مخالفت با وزارت خارجه را به دست گرفته بودند تا امروز هر بار پاي مخالفت با وزارت امورخارجه باشد از هيچ تلاشي فروگذاري نكردهاند. خبرگزاري تسنيم كه در اين مسير يد طولايي دارد در مطلبي با عنوان تحريف يك تحريم تلاش ميكند اين تحريم را ناشي از ضعف سياست خارجي معرفي كند. هر چند آنچه مطرح شده بود بيشتر از آنكه يك گزارش تحليلي باشد يك بيانيه عليه يك رسانه اصلاحطلب بود اما او در اين گزارش مينويسد:«ظريف چه تحريم ميشد و چه نميشد، شخصيت محترمي در حوزه سياست ايران بود و هست اما نميتوان چشم را بر اين پارادوكس بست كه چگونه اين جريان سياسي آقاي ظريف را به واسطه اينكه تحريم شده است «قهرمان» توصيف ميكند؟»
روزنامه كيهان هم در مطلبي با عنوان «تحريم امروز ظريف دستاورد 6 سال مذاكره با شيطان!» تحريم امروز ظريف را ناشي از مذاكرات ايران با 1+5 ميداند و معتقد است با اين اتفاقات مرگ برجام فرا رسيده است و اين تحريم را عقوبتي براي اين توافقنامه معرفي ميكند. كيهان البته انتقاداتش را متوجه رسانههاي اصلاحطلب ميكند كه اساسا چرا در اين ماجراي تحريم ظريف از سوي امريكا، وزير امور خارجه قهرمان خوانده شده است. گويا در اين ماجرا همصدا شدن با وزارت خزانهداري امريكا و كاخ سفيد براي رسانههاي اصولگرا نه تنها ضعف محسوب نميشود بلكه قابل تقدير هم هست.
نكته جالب ماجرا اين است كه اين رسانه در اتفاقات مشابه رفتاري متفاوت داشته است. براي مثال آنها كه معتقدند بايد هر موضوعي را با نگاه نقادانه نگريست در موضوع تحريم «قاسم سليماني» و «سپاه پاسداران» اين نگاه نقادانه متوجه كساني بود كه آن طور كه اين رسانهها ميپسنديدند در اين رابطه اظهارنظر نكرده بودند. حال بايد از آنها پرسيد مگر جز اين است كه قاسم سليماني را قهرمان ميدانيم چون خود را سرباز نظام در عرصه دفاع از مرزها معرفي ميكند و رشادتهايش را ميشناسيم پس چطور وقتي محمدجواد ظريف ميگويد، سرباز نظام در عرصه ديپلماسي است و رهبري بارها بر شجاع بودن و زحمتكش بودنش در اين عرصه صحه ميگذارد، پروژه نقد كليد ميخورد؟! آيا اين رفتار را ميتوان چيزي جز يك بام و دو هوايي اين رسانهها دانست؟!
درس عبرت براي ديپلماسي پويا
7 سال پيش همان زماني كه هنوز حسن روحاني در ساختمان مركز مطالعات استراتژيك بود و محمدجواد ظريف هم فرسنگها از وزارت خارجه دور بود همه امور در دست كساني بود كه نتيجه مذاكراتشان، مذاكره براي مذاكره بود و در نهايت تصويب 6 قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل متحد براي ايران را رقم زدند. سطح روابط با كشورهاي خارجي هم فراتر از چند كشور دورافتاده در قاره آفريقا و امريكاي لاتين نميرفت. درست در شرايطي كه هر آن احتمال داشت، پرونده ايران از ماده 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل مشمول ماده 42 يعني حمله نظامي قرار بگيرد، ديپلماسي ايران در سال 92 با رياست محمدجواد ظريف تمام برنامهريزيها براي رساندن ايران به اين نقطه را بيثمر گذاشت تا جايي كه رسانههاي بينالمللي اذعان كردند بايد در برابر قدرت ديپلماسي ايران كلاه از سر برداشت. جالب اينجاست درحالي كه همه از قدرت ديپلماسي ايران ميگويند و امروز تنها كشوري كه دنيا بر مقصر بودنش اتفاق نظر دارد «امريكا» است در داخل افرادي كه اتفاقا خودشان را مرد كهن سياست ميدانند، تحريم امروز ظريف را درس عبرتي براي سياست ايران معرفي ميكنند. اسدالله بادامچيان، دبيركل حزب موتلفه در اين رابطه ميگويد:«تحريم ظريف يك درس عبرتآموز براي سياستمداران است. به امريكا و دولتهاي همدست او هيچ اعتمادي نميتوان داشت؛ زيرا پس از ۶ سال كه دولت در پي مذاكره و اجراي سياست برد- برد بوده است حالا مدير اصلي مذاكرات توسط ايالات متحده تحريم ميشود. اگر تا به حال افرادي در دولت، نگاه متمركز به غرب داشتهاند اين تجربه مفيدي است كه نگاه خود را به صورت گسترده به همه كشورهاي جهان داشته باشند و بيش از همه با كشورهايي ارتباط برقرار كنند كه با ما در معرض دشمنيها، تحريمها و تعرفههاي اقتصادي توسط امريكا و غرب بوده و نگاه به شرق و كشورهاي ديگر را فعال كنند.» او ميگويد:«تحريم دكتر ظريف درسي بزرگ براي سادهانديشاني است كه تصور ميكنند با مذاكرات در برابر زورگويان ميتوانند، امتيازاتي به دست آورند. آنها بهتر است با اتكا به ملتها و دولتهاي دوست در صحنه بينالملل به موفقيت دست يابند».
دلواپسي يا همنوايي
حميد رسايي، نماينده سابق تهران بعد از قطعي شدن خبر تحريم ظريف از سوي امريكا در صفحه اينستاگرامش نوشت: «يعني در 6 سال گذشته كه تحريم نشديد، سخنگوي اصلي ايران نبوديد؟! يا تحريم شديد چون تاريخ مصرفتان تمام شده».
البته اين اولين بار نبود كه اين نماينده سابق مجلس اينچنين در هجمه به وزير امورخارجه با امريكا همنوا ميشود او چند ماه پيش در ماجراي استعفاي وزير امورخارجه خواستار محاكمه شدن ظريف شد و در اظهارنظري گفت:«ظريف در اسفند سال ۹۱ با ورود در سفارت امريكا در تركيه به دنبال بازگشت به امريكا و زندگي دايمي در آنجا بود. اين نكته را در سال ۹۲ در نطق مخالفتم با كابينه حسن روحاني اعلام كردم. اكنون دستگاه قضايي بايد ظريف را ممنوعالخروج و به نقش او در تحميل تحريمهاي جديد همچنين حضور عناصر جاسوس در تيم او رسيدگي كند».
حالا با نگاه به اين رفتارها تنها اين جمله علي مطهري است كه در گوش زنگ ميزند:«اميدوارم كساني كه دم از انقلابيگري ميزنند، قبول كرده باشند كه آقاي ظريف انقلابيتر از آنهاست و دست از حمله به ايشان بردارند».
القاي دو دولتي
در ميان همه اين حرف و حديثها موضوعي كه ديروز سخنگوي دولت در واكنش به تحريم ظريف و رفتارها افراطي در داخل به آن اشاره كرد، جالب توجه بود. علي ربيعي در پاسخ به سوال روزنامه تعادل درباره حواشي تحريم وزير خارجه و اظهارات مقامات امريكايي گفت: «حضور ضد انقلاب در كاخ سفيد زياد شده است. اگر به ادبياتي كه كاخ سفيد استفاده ميكند، دقت كنيد خيلي به ادبيات صداوسيماي گروهكها نزديك شده است. البته متاسفانه از تيرانا تا كاخ سفيد و حتي برخي در داخل كشور نيز اظهارنظرهايي دارند كه منافع ملي را تحت تاثير قرار ميدهد».
او ادامه داد:«من هر چه در تحريم ظريف كنكاش كردم تنها به اين نتيجه رسيدم كه القاي دو دولتي در ايران هدف اصلي آنهاست. ما ضمن اينكه پشتوانهاي چون اظهارات مقام معظم رهبري و حمايت نيروهاي مسلح را داريم، نگراني نداريم ضمن اينكه به هر حال دموكراسي ايراني براي اظهارنظر، آزادي قائل است. ما فقط ميتوانيم همه را به انصاف و حفظ منافع ملي سفارش كنيم».
ربيعي گفت: «ما در جريان حمايت از قاسم سليماني با برجام به وحدت ملي رسيديم و امروز نيز در جريان تحريم ظريف بار ديگر وحدت ملي را شاهد بوديم.»