تحريم خاموش پرچم
احسان شمس
خبر مهمي كه در هفته گذشته منتشر شد و مورد توجه رسانههاي ايراني قرار نگرفت، تحريم پرچم نفتكشهاي ايراني از سوي پاناما، در پي تشديد تنش بين ايران و بريتانيا بود. براي تحليل اين خبر، در ابتدا بايد به اهميت پرچم مصلحتي براي كشتيراني ايران پرداخت و پس از آن آثار اين تحريم را بررسي كرد.
1- معناي اهتزاز پرچم بر كشتي چيست؟
اموال اصولا بسته به محل وقوع خود، نظام حقوقي حاكم بر خود را تعيين ميكنند و بر اين اساس قواعد حقوقي يك كشور بر آنها بار ميشود. بنابراين اگر خودرويي در خيابانهاي ايران باشد، طبيعتا قانون ايراني در مورد قواعد انتظامي و رعايت مقررات و غيره بر آن بار ميشود و راننده انگليسي آن نميتواند بر اساس قواعد و مقررات بريتانيا در تهران رانندگي كند. اما اجراي اين قاعده در مورد كشتيها كه عموما در آبهاي بينالمللي- كه تابع قانون هيچ كشوري نيست- حضور دارند به مشكل ميخورد زيرا نميتوان قانون محل وقوع مال (كشتي) را در آبهاي بينالمللي اعمال كرد. از همين رو از قاعده كشور صاحب پرچم برافراشته به جاي قاعده كشور محل وقوع مال استفاده ميشود (در مواردي استثنايي مانند وقوع جرم در آبهاي ساحلي، اين قاعده ناديده انگاشته ميشود). در تمام قوانين كشورها، كشتيها از جمله اموالي هستند كه بايد مالكيت آنان به ثبت برسد و اين ثبت را از طريق نصب پرچم اعلان كند. ثبت مالكيت كشتي در نظام حقوقي يك كشور و نصب پرچم آن كشور، قانون حاكم بر كشتي را مشخص ميكند. بر اين اساس قوانين كار، ماليات يا بيمه يا قانون حاكم بر خسارات ناشي از كشتي بر اساس قواعد كشور صاحب پرچم تعيين ميشود (اجراي اين قاعده سبب شده كه در عوام، كشتي را خاك كشور صاحب پرچم بداند در حالي كه اين گزاره درست نيست بلكه تنها قانون آن كشور بر آن اعمال خواهد شد).
2- چرا كشتيها معمولا از پرچم پاناما استفاده ميكنند؟
قوانين داخلي كشورها در مورد قواعد حقوق كار يا حقوق مالياتي و ثبتي با هم متفاوتند. برخي از كشورها قواعد آسانتري نسبت به ديگران دارند. در زمينه دريانوردي سه كشور پاناما، ليبريا و باهاما كشورهايي هستند كه از سويي ماليات پايين، هزينه كم ثبت كشتي و قواعد كار سهلگير و به تبع آن خدمه ارزانتر را براي كشتيها و از سوي ديگر اعتبار بيشتر بيمه بينالمللي براي كشتيراني فراهم ميكنند. از اين جهت، بيشتر شركتهاي كشتيراني از پرچم اين كشورها استفاده ميكنند.
هماكنون بيش از نيمي از كشتيهاي جهان از پرچم اين سه كشور استفاده ميكنند تا از منافع اقتصادي بيشتري برخوردار شوند. بروز چنين امري را در كشتيراني، استفاده از پرچم مصلحتي گويند. البته استفاده از پرچم مصلحتي تنها اختصاص به منافع اقتصادي ندارد و اغراض سياسي يا حتي جنگ نيز ميتواند آن را توجيه كند مانند استفاده كشتيهاي كويتي از پرچم ايالات متحده در جنگ ايران و عراق.
3- آثار اين تحريم چيست؟
زمزمه تحريم پرچم مصلحتي ايران از سوي پاناما كه در پي توقيف نفتكش ايراني در جبلالطارق آغاز شد و در هفته گذشته اخبار غيررسمي حاكي از اجرايي شدن آن بود، به اين معناست كه ايران بايد پرچم خود را در كشتيهاي خود به اهتزاز درآورد. اين يعني اولا شناسايي راحتتر كشتيهاي ايراني در تجارت دريايي و هدفي مشخصتر براي وزارت خزانهداري ايالات متحده. ثانيا بالابردن هزينه اداره كشتي براي ايران. ثالثا شناسايي مسيرهاي تجاري ايران و كشورهاي در حال معامله با ايران. رابعا محروم كردن ايران از پشتيباني شركتهاي معتبر بيمه كه براي هر تجارت دريايي از اهم ضروريات است. خلاصه آنكه ايالات متحده باقيمانده جان تجارت دريايي ايران را هدف قرار داده است (پاناما كشوري تحت نفوذ كامل ايالات متحده است).
4- چگونه ميتوان با آن مقابله كرد؟
يك بار براي هميشه بايد استراتژي اقتصادي كشور معلوم شود. آيا ايران بايد كشوري توليدكننده مانند چين باشد يا بر پايه اقتصادي ترانزيتي مانند امارات متحده عربي يا سنگاپور عمل كنيم؟ كدام يك از اين دو استراتژي با موقعيت جغرافيايي- سياسي و توان علمي-صنعتي ايران تطابق بيشتري دارد؟ اصرار بر توليد داخلي كه هميشه با توجه به تحريمها و نبود تامين مالي، در بهترين حالت به خامفروشي منجر شده؟ يا نگاهي به دروازه غرب و شرق؟ ايران دروازه آسياي ميانه است و اهميت آن به حدي است كه ايالات متحده را از تحريم چابهار منصرف كرده است. تبادلات ترانزيتي ايران با افغانستان و آسياي مركزي ميتواند با نفت برابري كند و از اين جهت خلأ تجارت دريايي ايران را با جايگزيني تجارت زميني و جادهاي- ريلي پوشش دهد. تمام همسايگان ايران داراي اين پتانسيل بزرگ هستند. اقتصاد ايران از ديرباز با جاده ابريشم (اقتصاد ترانزيتي) شناخته شده و بلوغ دولتها در زماني بوده كه اهتمام ويژه به حفظ اين جاده داشتهاند. درست است كه يكي از اركان اقتصاد ترانزيتي وجود كشتيراني قوي است اما متاسفانه با وجود سابقه طولاني در اين زمينه هنوز زيرساختهاي قدرتمند براي خطوط دريايي ما فراهم نشده و هنوز با وجود نفت، از وجود شركت بيمهاي قوي در اين زمينه محروم هستيم. چرا كه به جاي تمركز بر اولويتهاي اقتصادي و ساخت جاده- ريل و بندر و فرودگاه و تامين بيمه مناسب و پايانههاي مدرن، بودجه كشور صرف توليد خودرو و مانند اين شده است. بايد به سرعت اولويتهاي كشور دوباره طراحي و قوانين و زيرساختهاي متناسب با آن فراهم شود. چرا ما قوانيني مانند پاناما در كشتيراني نداشته باشيم؟ در كنار همه اينها بايد توجه داشت كه تنها تهران آماج حملههاي واشنگتن نيست و ايالات متحده در بعد روابط بينالمللي از هميشه آسيبپذيرتر است. اين استيصال از تحريم شخص آقاي دكتر ظريف بهخوبي پيداست. اكنون كه روسها مورد تحريمهاي جديد قرار گرفتهاند و جنگ تعرفهها با چين بالا گرفته، بهترين موقع براي طراحي و تعميق اتحاد سهگانهاي بر اساس (نفت- سلاح- ثروت) است.