مشروطه و مجلس مردمگرا
رضا مختارياصفهاني
انقلاب مشروطه ايران اگرچه در نظر برخي صاحبنظران نه انقلاب كه جنبش است، اما باتوجه به ويژگيهاي سلبي و ايجابي آن كه از شرايط هر انقلابي است، آن را ميتوان يك انقلاب ناميد. نكته آنكه ويژگيهاي ايجابي انقلاب مشروطه بيشتر از ويژگيهاي سلبي آن است. ايجاد نهادهاي مختلف ازجمله اين ويژگيهاست. مشروطه ايران اما بيشتر انقلاب طبقه متوسط شهري شناخته ميشود و تشكيل اولين مجلس برمبناي طبقات به نوعي محروم ساختن تودههاي مردم از حضور در مهمترين نهاد برآمده از مشروطه تلقي ميشود. البته بخشي از تودههاي شهري بيشتر از طريق نمايندگان اصناف در مجلس نمايندگي ميشدند؛ نمايندگاني كه مشهدي باقر بقال و سيدحسن تقيزاده از آن جمله بودند. اكثريت جامعه ايران آن روزگار، يعني روستاييان اما نمايندگانشان همان نمايندگان طبقه مالكان زميندار بودند. ايلات نيز با آنكه بخشي از آنان توسط قاجاريه نمايندگي ميشدند، اما به معناي واقعي در مجلس اول نماينده نداشتند، از همين رو همراهي سردار اسعد بختياري با مشروطهخواهان در مقابله با محمدعليشاه به جهت سهيم شدن در ساختار جديد قدرت بود. اين محروم ماندن بخشهاي مهم جامعه ايران از حضور در مجلس اول آيا نشانهاي بر عدم مشاركت آنان در رويدادهاي مشروطه است؟ با وجود آنكه انتخابات مجلس طبقاتي بود اما گفتمان حاكم بر قانون اساسي و مجلس اول گفتمان مردمگرا بود.
از همين رو برخلاف تركيب نمايندگان، در اصل سيام متمم قانون اساسي اشاره شده بود: «وكلاي مجلس شوراي ملي... از طرف تمام ملت وكالت دارند نه فقط از طرف طبقات مردم يا ايالات و ولايات و بلوكاتي كه آنها را انتخاب نمودهاند.» حتي پيش از متمم، در اصل سيزدهم متن اوليه قانون اساسي كه با عنوان نظامنامه اساسي معروف بود، بر اطلاع همگاني از مذاكرات مجلس تاكيد شده بود: «مذاكرات مجلس شوراي ملي از براي آنكه نتيجه آنها به موقع اجرا گذارده تواند شد، بايد علني باشد. روزنامهنويس و تماشاچي مطابق نظامنامه داخلي مجلس حق حضور و استماع دارند بدون اينكه حق نطق داشته باشند. تمام مذاكرات مجلس را روزنامجات ميتوانند به طبع برسانند بدون تحريف و تغيير معني تا عامه ناس از مباحث مذاكره و تفصيل گزارشات مطلع شوند. هركس صلاحانديشي درنظر داشته باشد، در روزنامه عمومي بنگارد تا هيچ امري از امور در پرده و بر هيچكس مستور نماند. لهذا عموم روزنامجات مادامي كه مندرجات آنها مخل اصلي از اصول اساسيه دولت و ملت نباشد، مجاز و مختارند كه مطالب مفيده عامالمنفعه را همچنان مذاكرات مجلس و صلاحانديشي خلق را بر آن مذاكرات به طبع رسانيده، منتشر نمايند...»
در واقع مجلس طبقاتي مشروطه نماينده منافع عمومي بود. منافع عمومي كه بايد از انحصار نيروهاي خاصي خارج ميشد. نمايندگان بر اين باور بودند كه شهرها تحت سلطه و مديريت نيروهاي غيرشهري يعني ايلات و خوانين هستند. سلطهاي كه اعتراض اهالي شهرها را در قالب شورش نان و گوشت يا اعتراضات صنفي موجب ميشد. از دل اين دغدغه قوانين تشكيل انجمنهاي ايالتي و ولايتي و انجمنهاي بلدي تصويب شدند. اين قوانين نه تنها مديريت ايالات و ولايات و شهرها را به منتخبان مردم واگذار ميكردند كه در شرح وظايف اين انجمنها بهويژه انجمنهاي بلدي آموزش و تربيت مدني شهرنشينان و تبديل آنان به شهروند وجود داشت. علاوه بر نهادهاي حاكميتي برآمده از مشروطه، نهادهاي مدني چون مطبوعات و تشكلها هم وجه مردمگرايي گفتمان مشروطه را نمايندگي ميكردند؛ مطبوعاتي كه علاوه بر دولتي نبودن، زبان و ادبياتشان كمترين نسبت را با زبان پرتكلف و رسمي روزنامههاي پيش از مشروطه داشت. اخبار روزنامهها برخلاف گذشته كه نشاني از اعمال قدرت سلطنت قاجاري داشتند، ردي از مردماني داشتند كه پيش از اين رعيت شمرده ميشدند. بر اين مبنا شخصيتهاي ستون طنز علياكبر دهخدا در روزنامه صوراسرافيل مابهازايي در ميان فرودستان جامعه داشتند. البته در اين مردمگرايي رگههايي از افراط نيز مشاهده شد. ازجمله مقالات روزنامههاي مساوات و روحالقدس گاه به پردهدري پهلو ميزدند. انجمنهاي مردمي هوادار مشروطه هم نمادي از مشاركت مردمي در امور سياسي بودند. با آنكه اين انجمنها به جهت اقدامات افراطي برخيشان و نفوذ نيروهاي دربار در برخي ديگر كارنامهاي پرمناقشه دارند، اما نبايستي بر وجودشان يكسره قلم نفي كشيد. نگاه نخبهگرايانه عبدالرحيم طالبوف كه بعدها در پژوهشهاي فريدون آدميت دنبال شد، اين انجمنها را نشانهاي از «هرج و مرج» ميدانست كه بر رهايي از «گاو دو شاخه استبداد» و گرفتار شدن به «گاو هزار شاخه مشروطهخواهان» دلالت داشت. برمبناي همين گفتمان مردمگرا ادبيات فقهي هم دچار تحول شد. علامه ناييني در كتاب «تنبيهالامه و تنزيهالمله» مبناي مشروعيت حكومتهاي غيرمعصوم را «رفاهيت عامه» ميدانست. رفاه عمومي و رضايت اكثريت ميتوانست ملاك مشروعيت براي چنين حكومتهايي باشد. شيخفضلالله نوري هم در تبيين مشروطه مشروعه پا از حوزه فقهي بيرون نهاد و با انتشار روزنامه «لوايح» نظريات خود را در حوزه عمومي مطرح كرد. چنين وضعيتي نشان ميدهد با وجود مجلس طبقاتي دوره اول اين گفتمان مردمگرا بود كه بر فضاي سياسي و اجتماعي ايران غلبه داشت. البته اين گفتمان محذوفان مهمي همچون زنان داشت؛ محذوفاني كه علاوه بر محروميت از انتخاب شدن و انتخاب كردن، نميتوانستند به عنوان تماشاچيان مذاكرات مجلس حضور يابند. زنان اما با حضور در اجتماعات گوناگون بهتدريج خود را بر اين گفتمان تحميل كردند.