آموزش عالي و تحولاتي كه در حوزه علم صورت ميگيرد و مسائل مرتبط به فضاهاي فرهنگي اجتماعي و سياسي دانشجويي از جمله موضوعاتي هستند كه به دليل تعلق خاطرم به آن، اخبارش را دنبال ميكنم.
اساسا هر خبري كه در ارتباط با بحث دانشگاه و دانشجو، بيانگر پيوند توسعه ملي با توسعه علمي باشد براي من از اهميت ويژهاي برخوردار است. تا زماني كه توسعه ملي با توسعه علمي پيوندي وسيع پيدا نكند، رسيدن به توسعه پايدار مقدور نخواهد بود و بخش زيادي از منابع و سرمايه انساني و نيز فهممان نسبت به آينده با مشكل و بحران روبهرو خواهد شد.
يكي از مسائل پر اهميت در كشور ما مساله اشتغال است. جامعه ما جامعهاي جوان است و مساله اشتغال بسيار حائز اهميت است و بخش مهمي از مشكل اشتغال در ارتباط با فارغالتحصيلان دانشگاهي است. چيزي حدود 40 درصد از فارغالتحصيلان دانشگاهي ما فاقد اشتغال دايم همراه با امنيت شغلي هستند. راهحل مشكل اشتغال نيز به طور قطع در پيوند جدي توسعه علمي و توسعه ملي است. اگر اين امر محقق شود نه تنها مشكل اشتغال حل خواهد شد بلكه مانند ساير كشورهاي در حال توسعه مجبور ميشويم، افراد متخصص را از كشورهاي ديگر دعوت تا از آنها استفاده كنيم. بنابراين اگر نقش دانش به عنوان نقش سرمايهاي قلمداد شود، ميتوانيم عرصههاي وسيعي از توسعه پايدار را ايجاد كنيم؛ نه تنها در بخش اشتغال بلكه بخشهاي زيادي از جمله محيط زيست، سلامت، رفاه عمومي و نشاط نيز ذيل توسعه علمي رشد چشمگيري خواهند داشت.
در عين حال تابآوري جامعه نيز در برابر ظلم و ستمي كه از طرف برخي از كشورهاي بزرگ دنيا در برابر كشور ما ميشود، افزايش پيدا ميكند.
گزارشهايي درباره تمايل به مهاجرت نيروي متخصص وجود دارد كه يكي از دلايل عمده آن بحث اشتغال است. بحث تامين نيازهاي متخصصين در داخل كشور كه پيوند توسعه ملي و علمي ميتواند مانع جدي باشد براي جلوگيري از خروج سرمايه عظيم نيروهاي متخصص از كشور. يكي از دغدغههاي ذهني من اين است كه امروز بعد از گذشت 40 سال از پيروزي انقلاب و توسعه دانشي كه در اين مدت شاهد آن بوديم داراي 4 ميليون دانشجو هستيم و بايد ديد تا چه حد در ايجاد اين پيوندها موفق عمل كردهايم.
مساله مهم ديگر عدالت آموزشي است. با وجود استعدادهاي درخشان خوب كشورمان متاسفانه امروز شاهد استعداد درخشان طبقاتي هستيم.
بسياري از افراد با استعداد در شهرستانها به خاطر عدم امكان تحصيل در مدارس خوب بروز و ظهور پيدا نميكنند. در تهران هم استعدادهاي درخشان عمدتا معطوف شده به تعدادي از مدارس خاص.
در بحث دانشگاهي نيز امروز 85 درصد از آموزش عالي ما غيردولتي(پولي) است در حالي كه 80 درصد دانشجويان ما متكي به كمك خانواده هستند بنابراين مساله عدالت آموزشي بايد به صورت جدي پيگيري شود.
نشاط هم يكي از مسائل مهم ديگري است كه امروز در سطح آموزش عالي با مشكل جدي روبهرو است.
ما 4 ميليون دانشجو در دانشگاههاي كشور داريم كه طي بخشي از پيمايشهايي كه در سطح دانشگاهها داريم، به دلايل مختلف، بخش عظيمي از اين 4 ميليون احساس نشاط و سرزندگي نميكنند.
اين نشان ميدهد، نوع مديريت فرهنگي ما در دانشگاهها و مسائلي مانند اشتغال را نتوانستهايم به درستي ريشهيابي و حل و فصل كنيم.
از اين رو بايد بكوشيم تا اميد و كنش فرهنگي و اجتماعي را به نسل دانشجو بازگردانيم تا از اين طريق نشاط را بين دانشجويان گسترش دهيم. اگر بتوانيم اين كنشها را بين دانشجويان گسترش دهيم و صرفا امور دانشجويان را از بالا مهندسي نكنيم، شك ندارم كه بسياري از آسيبهاي اجتماعي كه بين جوانان رواج دارد كمتر خواهد شد.
متاسفانه مساله دانشگاه به عنوان پيشران توسعه پايدار كشور در توجه جدي رسانههاي ما قرار ندارد.
اين موضوع ابعاد مختلفي دارد كه بايد به اين ابعاد اشراف پيدا كنيم و به آن بپردازيم تا بتوانيم مشكلاتي كه امروز به عنوان مشكلات جدي كشور از آن ياد ميكنيم را به اين وسيله حل كنيم.