مهاجرتهاي غيرقانوني
سعيد عابدپور
چندي قبل شبكه تلويزيوني
«اس آر اف» سوييس گزارشهايي از برخورد نامناسب پليس كرواسي با مهاجران غيرقانوني خبر داد. بر اساس اين گزارشها مهاجران غيرقانوني افغانستاني، پاكستاني، سوري و ايراني ساكن بوسني و هرزگوين در عبور از كرواسي براي رسيدن به اتريش يا ايتاليا، با بدترين تحقيرها مواجه ميشوند. پليس كرواسي بي آنكه به درخواست اين مهاجران مبني بر پناهندگي يا اقامت پاسخي بدهد، غالبا اقدام به ضرب و شتم مهاجران، ضبط غيرقانوني پول و مدارك آنها و سپس بازگرداندن شان به بوسني ميكند. تحقير و توهين از سوي برخي ماموران پليس مرزي كرواسي نسبت به مهاجران امري متداول است. مهاجران غيرقانوني براي عبور از مرز بوسني به كرواسي معمولا از طريق رودخانه مرزي ساوا اقدام ميكنند. تنها 10 روز قبل يك هموطن ايراني و راهنماي بوسنيايي او براي فرار از دست پليس كرواسي خود را به آبهاي خروشان رودخانه ساوا زدند كه متاسفانه جنازهشان چندروز بعد با تلاش پليس بوسني پيدا شد. سلسله گزارشهاي شبكههاي تلويزيوني سوييسي، آلماني و بوسنيايي درباره رفتار پليس كرواسي موجب بروز واكنشهايي در سطح جامعه كرواسي و مقامهاي پليس شده است.
چندين مامور پليس كرواسي نيز از برخورد اهانتآميز همكاران خود گزارشهايي ارايه دادهاند ولي در رفتار پليس كرواسي تغييري حاصل نشده است. از نظر دور نگه نداريم كه گزارشهاي غلط مسوولان كرواسي همچنان سخنان خانم رييسجمهور كرواسي در ديدار با رييسجمهور اسراييل مبني بر خطر گروههاي تروريستي و ايران، اين توهم خطر را در بين پليس نسبت به خطر از ناحيه مهاجران غيرقانوني بالا برده است.
با وجود تمامي مخاطرات احتمالي براي رسيدن به كشورهاي اروپاي غربي، مهاجران دست به هر كاري براي عبور ميزنند. بعد از كشور يونان كه اكنون پذيراي موقت بيش از 80 هزار مهاجر غيرقانوني است، بوسني و هرزگوين به عنوان دومين كشور درمسير عبور مهاجران غيرقانوني قرار دارد. تنها در ششماهه گذشته بيش از يازده نفر مهاجر غيرقانوني وارد بوسني شدهاند و اكنون مهاجران غيرقانوني در بوسني بالغ بر 22 هزار نفر هستند. شمار بزرگ مهاجران به ترتيب شامل پاكستانيها، افغانيها، ايرانيها، سوريها، ليبياييها و عراقيها است. تخمين زده ميشود بيش از 4 هزار ايراني به صورت مهاجر غيرقانوني در بوسني به سر ميبرند. برخي از اين مهاجران با كمك شبكههاي قاچاق موفق به ورود به اتحاديه اروپا ميشوند و بسياري ديگر در انتظار فرصتي مناسب براي عبور و يا اقامت در بوسني هستند. اردوگاههاي دستهجمعي آوارگان زير نظر سازمان ملل هم اكنون گنجايش بيش از 8 هزار نفر را ندارد و مهاجران غير قانوني ناگزيرند روزها و شبها را در پاركها، خانههاي مخروبه و يا در خانههاي اجارهاي بسر ببرند. دو ماه پيش يك جوان ايراني ساكن يكي از خانههاي مخروبه شب بر اثر نداشتن ديد كافي از ارتفاع به پايين سقوط كرد و جان خود را از دست داد.
«لغو رواديد با صربستان» عامل عمدهاي بود تا حدود 12 هزار هموطن ايراني به صربستان مسافرت و در تلاش براي عبور غيرقانوني به كشورهاي اتحاديه اروپا باشند. امروز حتي يك سال بعد از ايجاد دوباره رواديد بين اين دو كشور، ورود مهاجران غيرقانوني از همه كشورها از طريق صربستان به بوسني ادامه دارد. شبكههاي قاچاق مهاجران از تركيه با حمايتهاي خاص اقدام به ارسال مهاجران به صربستان ميكنند و دولت صربستان بدون اينكه به ثبت ورود اين مهاجران اقدام كند، اين مهاجران را از طريق شبكههاي قاچاق وارد بوسني ميكند. هدف آنها چند چيز است. نخست درآمد مالي براي گروههاي مافيايي قاچاق مهاجران و سپس فشار بر اتحاديه اروپا از جانب تركيه و سوم فشار از جانب صربستان بر بوسني وهرزگوين براي ايجاد بحران. در تمامي اين موارد مهاجراني كه در دل آرزوي عبور سهل و راحت به اتحاديه اروپا را دارند مواجه با مشكلات فراواني از جمله تحقير، ضرب و شتم، گرسنگي و حتي تجاوز و گاهي قتل ميشوند. در اردوگاههاي بيهاچ واقع در شمال غرب بوسني معمولا هفتهاي يك بار زد و خورد خونين بين پاكستانيها و افغانستانيها پيش ميآيد. در حومه سارايوو نزديك شهرك هاجيچي، مهاجران غيرقانوني مورد تهاجم گروههاي مافيايي بوسنيايي قرار ميگيرند.
خوب است در همين يادداشت به والدين ايراني كه فرزندانشان را راهي اين سفر پرمخاطره ميكنند هشدار دهم كه بيگدار به آب نزنند و نگران حال فرزندانشان باشند. احتمالا فرزندان آنها براي اينكه پدر و مادر خود را نگران نكنند چيزي از تحقير و ضرب و شتم پليس كرواسي، حمله گروههاي مافيايي، زد و خورد با برخي از مهاجران عصبي و ناراحت و گرسنگي نگويند و بار سنگين مهاجرت غيرقانوني را يكتنه به دوش بكشند اما انصاف اين است كه تحمل چنين خفت و خواري حق فرزندان ما نيست. ما سوريه، عراق، ليبي، افغانستان و پاكستان نيستيم. همه اين كشورها با مشكلات جنگ و كشتار و معضلات حاد اجتماعي و اقتصادي دست به گريبانند. شخصا بارها با اين جوانان كشورمان كه براي مهاجرت به اروپا گذرشان به بوسني افتاده گفتوگو كردهام، جوانان و خانوادههايي كه معمولا از طبقه متوسط و مرفه هستند. اينها ناگزيرند براي مهاجرت يا پناهندگي به هزاران دروغ حتي دروغ عليه كشورشان متوسل شوند يا بايد خود را چيزي كه نيستند جا بزنند و معرفي كنند. همين قضيه اندوه و غم اين نوع مهاجرت را چندبرابر ميكند. آيا راههاي ديگري براي تامين آينده اين گروه جوانان وجود ندارد؟ آيا پدرها و مادرها درباره سرنوشت فرزندانشان متعهد نيستند كه عميقتر و جديتر بينديشند؟