جهان تكقطبي ترامپ
سعيدعابدپور
امريكا از دوران جورج بوش به تدريج به عنوان قدرت تكقطبي در صدد تغيير جهان چند قطبي است. دوره كوتاه هژموني امريكا از فروپاشي يوگسلاوي تا مداخله براي براندازي حكومت بشار اسد به پايان رسيده، ولي ترامپ در سوداي حفظ اين جهان به هر نيرنگ، فشار و تهديدي دست ميزند. ترامپ نماينده جهان تكقطبي است، فردي كه در او حرص و سودجويي اقتصادي، بيادبي و گستاخي و نداشتن دانش كافي درباره روابط بينالملل حرف اول را ميزند. او به همه توهين ميكند. به اعراب كه چنان خفتبار پولشان را ميگيرد تا برايشان امنيت بياورد. به مردم امريكاي لاتين كه آنها را مشتي خس و خاشاك و مفتخور ميپندارد، به سران كشورها از ماكرون كه او را احمق ناميده تا خانم مركل و ساير رهبران اروپا كه هر جا فرصتي مناسب يابد، به تحقير آنها ميپردازد. بيراه نيست كه صدراعظم آلمان ميگويد از اظهارات نژادپرستي ترامپ نسبت به ديگران فاصله ميگيرد. كار به جايي رسيده كه ترامپ به چند زن شجاع منتقد كنگره امريكا با ادبيات نژادپرستي حمله كرد و مركل به دفاع از اين زنان نماينده پرداخت. آيا كار ترامپ به گفته رابرت دنيرو، بازيگر مشهور هاليوودي يك اشتباه خطرناك و فردي عميقا غيراخلاقي است، يا اينكه او به خاطر گرايش شديد به تحميل هژموني امريكا بر جهان «احمق» است؟ نقل است هنري كيسينجر، در آغاز رياستجمهوري ترامپ در محفل خصوصي دو پيشبيني درست كرد. او گفت ترامپ به دنبال خروج امريكا از پيمانها و توافقات بينالمللي بوده و با اين روش امريكا را منزوي خواهد ساخت و دوم او با نوع برخورد و ادبيات خود موجب دلخوري و آزردگي رهبران جهان خواهد شد. بحران ايران هم بخشي از بحرانهايي است كه ترامپ ايجاد كرده است. ترامپ از معاهداتي چون معاهده پاريس، معاهده موشكهاي اتمي ميانبرد، معاهده تجاري ميان كشورهاي اقيانوس آرام، شوراي حقوق بشر سازمان ملل، يونسكو و...
توافق اتمي با ايران خارج شده است. جهان بدون اين توافقات مكاني ناامنتر براي ساكنان زمين است. پوتين چندين بار ترامپ را به ماندن در پيمان موشكهاي اتمي ميانبرد ترغيب كرد و اكنون روسيه در چالشي ناگزير براي رقابت با امريكا، دست به توليد سلاحهاي جديد اتمي ميزند. پس از مداخله خونين امريكا در تغيير حكومتهاي افغانستان، عراق، ليبي و سوريه كمتر كشوري به نظم جهاني امريكا ايمان دارد. نظم جهاني جديدي خارج از خواست امريكا به سرعت در حال شكلگيري است و آن جهان چند قطبي است. جهاني كه چين، روسيه، اتحاديه اروپا بازيگران قدرتمند و هند، ايران، تركيه، برزيل و برخي كشورهاي ديگر بازيگران ميانيشان هستند. مقابله امريكا با اين كشورها براي سلب استقلال سياسي و تبديل اين كشورها به اقمار خويش است. هدف از تحريمهاي امريكا عليه ايران، ترس از اتمي شدن ايران نيست. مكانيزم برجام مانع از اتمي شدن ايران است و امريكا در نظارت و اجراي اين مكانيزم حضور داشت ولي ايران را تحريم كرد تا كشوري مانند ايران در منطقه خاورميانه ابراز وجود نكند. فهم اين موضوع چنان سخت نيست. تحريمهاي اقتصادي سخت عليه ايران براي تغيير گرايش حاكم در سياست جمهوري اسلامي ايران است، تبديل ايران به كشوري بياختيار از نظر سياسي. غرب تصويري از ايران دوره قاجار و پهلوي دارد كه در هر دو دوره ايران كشوري ضعيف، بياختيار و تسليم در مقابل قراردادهاي تحميل شده بر آن مانند قرارداد دارسي و توافق كاپيتولاسيون بود. تفاوت امريكا و ايران در همين انتخاب گرايش براي بقا در صحنه جهاني است. امريكاي تكقطبي هر روز بيش از بيش به سمت انزوا ميرود و تا ده سال آينده اين انزوا بيشتر به خاطر تقويت جهان چندقطبي بيشتر خواهد شد. ايران با منطق جهان چند قطبي اميد طبيعي بيشتري براي بقا و توسعه دارد. در اين جهان چند قطبي قرار نيست ايران ايدئولوژي خود را به ديگران تحميل كند، قرار نيست دوستان و همكاران ايران به حقانيت ما ايمان بياورند. در اين دنياي چندقطبي منافع و همكاري مشترك فارغ از ايدئولوژي، دين و نژاد حاكم است و از اينرو جهان تكقطبي امريكا دير يا زود به تاريخ ميپيوندد و امريكا ناگزير براي حضور در جهان چندقطبي بايد قواعد بازي را رعايت كند.