حميد عنايت اهل دانش و داد بود
غلامرضا امامي
نهم شهريور به سال 1311 در خاندان عنايت دو كودك توامان زاده شدند. حميد و محمود. محمود شهره به روزنامهنگاري بود هرچند كه در دانشكده پزشكي، رشته دندانپزشكي را به پايان رسانده بود. اما با نشر مجله وزين نگين در آن سالها كار پزشكي را رها كرد و به كار فرهنگي پرداخت. حميد دوران ابتدايي و دبيرستان به مدرسههاي گوناگون رفت و در آنجا به كسب دانش كوشا بود. به مدرسه ارامنه، زرتشتيان و دبيرستانهاي گوناگون تهران. پس از آن در دانشكده علوم و حقوق سياسي دانشگاه تهران نام نوشت و پس از پايان شاگرد اول آن رشته شد. دوران پايان دبيرستان او در دبيرستان «فيروز بهرام» همزمان با نهضت ملي شدن صنعت نفت به رهبري زندهياد دكتر محمد مصدق بود. در آن روزگار حميد عنايت سخت به سياست دل بست. و چون خاندانش خانداني ملي مذهبي بودند در راه دولت ملي دكتر محمد مصدق به جد و جهد كوشيد و به همكاري با احزاب جبهه ملي پرداخت. عنايت هرچند كه دانشجوي دانشگاه بود اما از سر شوق و عشق در دادگاه نظامي محاكمه دكتر مصدق به عنوان دانشجوي حقوق در غرفه تماشاچيان حضور يافت. او بعدها قطعه عكسي را كه او را در دادگاه نظامي همراه تماشاچيان نشان ميداد با افتخار به دوستان عرضه ميكرد. حميد عنايت در چنين اوضاعي دوره سه ساله دانشكده حقوق را گذراند وچون در رشته علوم سياسي شاگرد اول شده بود، بنا به قانون آن زمان بايد با استفاده از بورس دولتي براي گذراندن دوره دكترا به خارج از كشور اعزام شود. اما دولت كودتا او را از اين امتياز محروم كرد. در نتيجه حميد عنايت براي گذران زندگي به كارمندي محلي سفارت ژاپن در تهران در آمد. از اين رو به يادگيري مختصري زبان ژاپني پرداخت و در روزگاري بعد چند اثر ادبي ژاپني را به فارسي در آورد. عنايت با پسانداز خويش به انگلستان رفت و در آنجا كارشناسي ارشد را در رشته علوم سياسي در مدرسه اقتصاد و علوم سياسي دانشگاه لندن گذراند و نيز دوره دكتراي تخصصي خويش را در همان رشته به سال 1340 به پايان برد. در آن سالها در كنفدراسيون و انجمن دانشجويان ايراني در اروپا به كوشش چشمگيري دست زد. در همين سالها در رشته زبانهاي باستاني پهلوي زيرنظر پروفسور هنينگ آلماني به تحصيل پرداخت. حميد عنايت در دوران دانشآموزي در دبيرستان «فيروز بهرام» شروع به كار مطبوعاتي كرد. پس از فارغالتحصيلي و درجه دكترا از مدرسه اقتصاد به دلايل سياسي امكان سفر او به ايران هموار نبود. از اين رو به دعوت دانشگاه آفريقايي سودان به تدريس در دانشگاه خارطوم پرداخت. پس از سالها به وساطت خويشاوندانش به ايران بازگشت. نخست به سمت استاديار و پس از چهار سال دانشيار و پس از زماني استاد تمام وقت دانشگاه دانشكده حقوق دانشگاه تهران و مدير گروه علوم سياسي دانشكده حقوق شد. در اين سالها به جد وجهد به نوشتن و ترجمه مقالاتي فلسفي، سياسي و اجتماعي پرداخت. به ياد ميآورم كه به سال 1347 از او خواستم كه مجموعه مقالاتش را نشر دهم. با مهر پذيرفت و از اين رو در سري انتشارات «كتاب موج» دو مجموعه مقاله او با نامهاي «اسلام و سوسياليسم در مصر و سه گفتار ديگر» و «شش گفتار درباره دين و جامعه» نشر يافت و در آن سالها با اقبال و استقبال همميهنان عزيزم روبهرو شد. ميتوانم شهادت دهم كه حميد عنايت رادمردي بود يگانه در دانش و داد، در دوستي و پاكدلي و مهرباني. عنايت به زبانهاي انگليسي، فارسي، آلماني و عربي چيره بود و زبانهاي پهلوي سانسكريت، ارمني و ژاپني را ميدانست. هرگز فروتني او را از ياد نميبرم و وسعت و عمق انديشههاي او را. گذشته از اين عنايت از نظر انساني نمونهاي نادر در ميان جامعه دانشگاهي بود. كار بزرگ او در ترجمه فلسفه هگل كه با نامهاي «فلسفه هگل» و «عقل در تاريخ» نشر يافت نمونهاي از يك ترجمه ماندگار است. سالهاي دراز در پي آن بودم كه مجموعه نوشتهها و ترجمههاي او را به فارسي نشر دهم. خوشبختانه در آستانه زادروز آن رادمرد دانش و راد، به آگاهي دوستداران او ميرسانم كه به زودي به همت نشر نو مجموعه كامل نوشتههاي او با نام «نوشتهها» در دو جلد و ترجمه كتاب ماندگارش با نام «عقل در تاريخ» اثر هگل به همت نشر نو روياروي دل و ديده پارسيزبانان جاي خواهد گرفت.