سينماي آزاد
حسن لطفي
وقتي در اواخر دهه 40 سينماي آزاد شكل گرفت و افرادي همچون بهنام جعفري، بصير و نصيب نصيبي، كيانوش عياري، غلامرضا غلامرضايي، مجيد قاريزاده و... شروع به ساخت فيلمهاي كوتاه 8 و 16 ميليمتري كردند، سن و سالي نداشتم تا اين جريان خودجوش و تاثيرگذار سينمايي را دنبال كنم. اما وقتي در اواخر دهه 50 سه دفتر منتشر شده توسط دستاندركاران اين سينما، كه طي سالهاي 1350تا 1351 منتشر شده بود را خواندم، سينماي آزاد و آدمهايش برايم مهم شد. مهمترين دليلش هم همتي بود كه چند جوان براي رسيدن به آرزوي فيلمسازي به كار بسته بودند و با سرمايه اندك و علاقه زياد توانستند نه تنها به آرزوي خود جامه عمل بپوشند بلكه باعث شكل دادن جرياني در فيلمسازي شدند كه به گفته خيليها در همان سالها و سالهاي بعد تاثير قابل توجهاي روي جريان فيلمسازي ايران گذاشته است. خاكباران ساخته كيانوش عياري، ارتفاع متروك و ديدهبان (بهنام جعفري) و انتها (مجيد قاريزاده) فيلمهاي خوبي از اين سينماست كه وقت تماشايشان دريافتم، گرد و غبار زمانه بر رويشان ننشسته و هنوز هم ميتواند به عنوان نمونههاي خوبي از فيلم كوتاه مورد استفاده قرار گيرد حالا پس از نيم قرن كه بسياري از فيلمسازان آن سينما وارد سينماي حرفهاي شدهاند (عياري، جيراني، غلامرضايي، قاريزاده، امكانيان، اميني، پارسيپور و...) راحتتر ميشود از آن دوره و آن جريان به عنوان الگويي در جريان فيلمسازي فيلم كوتاه بهره برد. جرياني كه انگار روز به روز به سمت سينماي پرهزينه با بازيگران حرفهاي تمايل بيشتري پيدا ميكند و پاي سرمايهگذاران و پولدارها را به اين سينما بازتر ميكند شايد اين امر از جسارت و تاثيرگذاري سينمايي از جنس سينماي آزاد كم كند. تاثيري كه سالها قبل آربي آوانسيان در گفتوگو با هوشنگ آزاديور (چاپ شده در دفتر يك سينماي آزاد) به درستي به آن اشاره كرده است: زماني آدم متوجه نيست كه واقعا چه كمبودي دارد و وقتي چيزي به وجود ميآيد يا پيدا ميشود، كمبود گذشته حس ميشود، سينماي تجربي فيلمهايي ميسازد كه در آنها قواعد مرسوم فيلمسازي رعايت نميشود. سازندگان با وسيله اندك و شايد بتوان گفت از روي علاقه كار ميكنند، نمايش اين فيلمها ديد يا حالتي را مطرح ميكند كه شايد قبلا امكان يا كمبودش را نميديدند هنگامي كه متوجه شدند، خواه ناخواه تاثير گذاشت ولي تاثير را به اين مفهوم نگيريم كه ديگران از اين منشأ تقليد ميكنند يا اين فيلمسازها وارد سينماي به اصطلاح تجاري ايران ميشوند بلكه به اين معني كه سينماگران ميبينند با فيلم- حالا عرض آن 8 يا 35 باشد- ميشود، حسهايي را بيان كرد و حرفهايي زد و به اين ترتيب فيلم ساخت كه قبلا فكرش را نميكردند.