خطر جريان افراطي
رسول منتجبنيا
آقاي دكتر لاريجاني از نظر سياسي سابقه اصولگرايي دارد. سالهاي سال در جريان اصولگرايي حضور داشته و خيلي وقتها كانديداي اصولگرايان و مورد حمايت آنها بوده است. مخالفت طيفهايي از اصولگرايان با آقاي لاريجاني از زماني شروع شد كه ايشان در قالب طيفي از اصولگرايان از آقاي روحاني حمايت كرد. در كوران رياستجمهوري آقاي روحاني، آقاي لاريجاني همواره چه بهطور مستقيم و چه غيرمستقيم از دولت حمايت كرده است. در مخالفتهايي كه با آقاي لاريجاني ميشود، ايشان در واقع هزينه حمايت از آقاي دكتر روحاني را پرداخته و ميپردازد. گروه تندرو و افراطي اصولگرا از ابتدا قسم خوردهاند كه با دولت آقاي روحاني مخالفت كنند. از آنجايي كه آقاي روحاني مواضع معتدلي را انتخاب كرده، آنها حتيالامكان تلاش دارند ايشان را تضعيف و اينطور تداعي كنند كه دولت ناكارآمد است. با توجه به اين مساله، طبعا آقاي لاريجاني كه رييس مجلس است، موقعيت خوبي دارد و حمايتش هم موثر است، سيبل مخالفاتهاي جناح تندرو و افراطي قرار ميگيرد. اين ظاهر داستان است. ماجرا باطني هم دارد كه از آقايان روحاني و لاريجاني فراتر است. در اين مملكت با وجود اينكه ما نظامي داريم داراي اركان و پايههاي محكم، نظامي مبتني بر مردمسالاري ديني كه قانون اساسي و قواي سهگانه دارد و در راس حكومت رهبري هستند، جرياني هم داريم كه سالهاي سال است شكل گرفته و تلاش ميكند حكومت را تحت تاثير افكار خودش قرار دهد. اين گروه و جريان فكري، نه قانون اساسي را به رسميت ميشناسد، نه قواي سهگانه را. با وجود اظهارات لفظي و كتبي، در عمل تا زماني تابع رهبري است كه با مواضعش مغايرت نداشته باشد. در صورت مغايرت مواضع رهبري با افكار و مواضع آنها، به جاي اينكه در مواضع خود تجديدنظر كنند، جور ديگري عمل ميكنند و بر مواضع خود پافشاري ميكنند. اين جريان تعادل، اعتدال، قانونمندي و امثال ذلك را قبول ندارد. آنها انديشهاي بسيار تند، تنگنظرانه، خشونتطلبانه و قانونشكنانه دارند كه...
معتقدم اگر جلويشان گرفته نشود و قدرت بيشتري پيدا كنند، كار را به جاهاي باريكتري خواهند كشاند. متاسفانه شاهد آن هستيم كه اين جريان روز به روز جايگاه خود را محكمتر ميكند. در بخشي از حكومت نفوذ پيدا كرده و تاثيرگذار است. بدون شك خيلي از كارهايي را كه اين جريان افراطي انجام ميدهد، مورد قبول رهبري نيست چرا كه بسياري از كارهاي اين طيف با قانون اساسي و قوانين جاري مغايرت اساسي دارد. من از قريب به دو دهه پيش نسبت به اين جريان هشدار دادم. گفتم بايد جلوي اين جريان گرفته شود. گفتوگوهاي من در طول دو دهه اخير گواه اين است كه خطر آنها را خيلي پيش از اين احساس كرده بودم. ما در آن زمان به اين طيف ميگفتيم جريانِ شبهِ خوارج؛ جرياني كه خود را حق مطلق و ديگري را باطل مطلق ميداند. متاسفانه خيلي از مسوولان ما با خوشبيني با اين جريان برخورد ميكنند. چون تصور ميكنند اين فرد است كه اشتباه ميكند، يا اگر جرياني هم هست، جريان مهمي نيست و ميتوانند مهارش كنند. اگر در آن زمان جلوي اين جريان را ميگرفتند، به آنها اخطار ميدادند و اگر دست از رفتارهايشان برنميداشتند، دستشان را رو ميكردند، كار به اينجا نميكشيد. الان كار دشوار شده اما به نظرم هنوز ميتوان تا حدي جلوي ماجرا را گرفت. من تاكيد ميكنم كه آنچه در ذهن اين جريان ميگذرد، فراتر از حمله به آقايان روحاني و لاريجاني است. هر كسي كه دم از قانون و اعتدال بزند و با منطق و عقلانيت حركت كند و مواضعش مخالف اين طيف افراطي باشد، اينها تمام سعيشان را ميكنند كه او را تخريب كنند. فرقي هم ندارد كه رييسجمهور باشد، رييس مجلس، يا حتي رييس قوه قضاييه. آقاي رييسي تصور نكند كه اين افراطيون طرفدارش هستند. ايشان هم اگر بخواهد در مقام رييس دستگاه قضا مُر قانون را پياده كند، افراطيون حتما عليهش عمل خواهند كرد. اينكه اين جريان چطور شكل گرفته و چه كساني مقصر هستند، نيازمند بررسي بيشتر است. تئوريسينهاي اين جريان افراطي در زمان امام منزوي بودند و اصلا عددي محسوب نميشدند. چه شد كه بعدا وارد ميدان و فعال مايشا شدند و امكانات وسيعي در اختيار گرفتند و تريبونهاي زيادي را به آنها اختصاص دادند. اينها همانهايي هستند كه تفكر بهشتيها، مطهريها و مفتحها را كنار گذاشته و كساني را به عنوان نظريهپرداز خود برگزيدهاند كه كمترين جايگاهي در دوران امام نداشتند. اگر در زمان اميرالمومنين خوارج به وجود آمدند و در برابر
امام (ع) ايستادند و او را به شهادت رساندند، اين اميرالمومنين نبود كه آنها را بزرگ كرد بلكه جهل و ناداني خودشان بود كه با نفسانيت همراه شد و شيطان هم كمكشان كرد. در حالي كه در زمان ما اين خودمان هستيم كه اين مارها را در آستينمان پرورش داديم و بزرگشان كرديم. اين جريان هم ريشه در بعضي شهرها دارد، هم در برخي محافل، هم در بعضي نمايندگان مجلس، هم در بعضي خطبا و ... خطر ريشهدارتر از حرفهايي است كه يك نماينده عليه آقاي لاريجاني زده است. اين جريان ميتواند به اسلام، تشيع و ايران ضربه بزند. من در اينجا ملتمسانه از مقامات عالي كشور ميخواهم كه اين قضيه را با تدبير خودشان حل كنند و نگذارند كه اين جريان به آينده موكول شود. اميدوارم همه به صراط مستقيم بيايند و راه امام را كه راه اسلام و عزت و كرامت است، دنبال كنند.