• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۵ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4476 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۸ مهر

پسر به جاي پدر

مرتضي ميرحسيني

امروز سالروز يكي از كودتاهاي تاريخ كشورمان است، هرچند شايد استفاده از واژه كودتا براي توصيف آن خالي از عيب و ايراد نباشد. ماجرا به سال‌هاي بعد از مرگ شاه تهماسب صفوي برمي‌گردد؛ زماني كه كشمكش‌هاي ميان مدعيان، كشور را به بي‌ثباتي و ضعف كشاند. اين شرايط در حكومت ناپايدار دو پسرش، اسماعيل و محمدخدابنده كه يكي پس از ديگري قدرت را در دست گرفتند ادامه يافت. دوره اسماعيل دوم فقط يك سال و چند ماه طول كشيد. او بسياري از آنها را به دليل يا بهانه‌اي كشت و هر كسي را كه تهديدي براي خود مي‌پنداشت سر به نيست كرد. مي‌گفت كه «خيمه‌هاي شاهي را با ريسمان‌هاي كهنه نمي‌توان برپا داشت» اما خودش هم در نهايت قرباني خشونت‌ها و بي‌رحمي‌هاي آن سال‌ها شد و در توطئه‌اي درباري با زهري كه مخالفان در ترياكش ريختند به قتل رسيد. برادرش محمدخدابنده كه بعد از او به پادشاهي رسيد، فرمانرواي بهتري از آب درنيامد . او تسلطي بر امور كشور و آنچه در مرزها مي‌گذشت نداشت و مردان دولت و دربار نيز چندان مطيع دستورات او نبودند. حملات ازبك‌ها به مرزهاي شرقي و تجاوز عثماني‌ها به ايالت‌هاي غربي هم شدت گرفته بود و ضدحملات ايران، آن‌هم در شرايطي كه دولت مركزي ضعيف و پايتخت ناآرام و متنفذان كشور باهم درگير بودند فايده و اثر چنداني نداشت. سران چند ايل و عشيره هم به فكر استقلال يا حداقل خودمختاري افتاده بودند و شرايط بحراني كشور را فرصت مناسبي براي نافرماني و سركشي مي‌ديدند. خلاصه اينكه ايران در بحراني پيچيده و فراگير فرورفته بود و احتمال فروپاشي دولت مركزي و تجزيه بخش‌هايي از كشور دور از ذهن نبود. درگيري با ازبك‌ها و عثماني‌ها و نيز رقابت خونين سران قزلباش در سراسر دوره ده‌ساله فرمانروايي محمدخدابنده ادامه يافت تا اينكه اتحادي ميان چند امير قزلباش در خراسان شكل گرفت. آنها عباس‌ميرزا، فرزند هجده‌ساله محمدخدابنده را كه در هرات اقامت داشت پادشاه جديد ايران خواندند و براي تصاحب تاج و تخت، همراه او راهي قزوين شدند. پايتخت تقريبا بي‌مخالفت و معارض به اشغال آنها درآمد و محمدخدابنده هم به ناچار، بدون اعتراض جدي و مقاومت موثر، تاج سلطنت را به پسرش عباس تقديم كرد (سال 976خورشيدي). اين جابه‌جايي در آن روزهاي بحراني اتفاق عجيبي به نظر نمي‌رسيد و خيلي‌ها آن را حادثه‌اي در ميان حوادث متداول آن دوره مي‌ديدند. اما به راستي چنين نبود. عباس به فرمانروايي قاهر و كامياب بدل شد كه هم ايران را از بحران و آشوب نجات داد و هم دولت صفوي را به اوج عظمت و اعتلا رساند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون