• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4476 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۸ مهر

درباره شهيد بهروز مرادي و اهميت حضورش

زندگي با ردي از جنگ

جاسم غضبان‌پور

بهروز مرادي در آن زمان نه دانشگاه رفته بود و نه سواد آكادميك داشت، اما اولين آدمي است كه شروع به جمع‌آوري تاريخ جنگ كرد. اولين كسي است كه پايه‌گذار تفحص بود. يعني 4 خرداد ماه، يك روز پس از آزادسازي خرمشهر به دنبال جنازه شهدايي گشت كه در مقاومت 45 روزه در خرمشهر مانده بودند. من تمام كارهاي او در آن دوران را مستند كرده‌ام، پابه‌پايش مي‌رفتم و عكاسي مي‌كردم. بعد از آن گفت كه ما نياز به موزه جنگ داريم. همه ما فكر مي‌كنيم موزه جنگ يعني چهار عكس روي ديوار، ولي واقعيت كاري كه بهروز مرادي انجام داد، عمق بيشتري داشت. او تمام آنچه عراقي‌ها از خودشان در خرمشهر به جا گذاشته بودند، جمع‌آوري كرد. خانه به خانه و سنگر به سنگر مي‌رفتيم و از يخچال تا قاب عكس تركش خورده را جمع مي‌كرد. هر شي‌اي كه زندگي را تداعي كند و اثري از جنگ در آن وجود دارد در اين گردآوري‌ها اهميت داشت. بعد از چهار يا پنج ماه، به اندازه يك سوله و يك ساختمان بزرگ مقابل مسجد جامع خرمشهر وسيله داشتيم. از قوطي كبريت و نامه‌هاي عراقي‌ها گرفته تا نگاتيو عكس‌هايي كه آنها در مدت حضورشان در خرمشهر از خودشان گرفته بودند. ما الان عكس‌هاي زيادي از عراقي‌هايي داريم كه در خرمشهر از خودشان عكس گرفته‌اند و وقتي ما مي‌گوييم به خاك ما تجاوز شده است، هيچ‌كس باور نمي‌كند. در حالي‌ كه به ما حمله كردند، خانه‌هاي‌مان را گرفتند و نه فقط از خودشان عكس گرفتند كه روي ديوارها عليه ما شعار نوشتند.

از طرف ديگر بهروز مرادي كسي است كه در آن زمان مي‌گويد، كساني كه بعدها بخواهند درباره جنگ فيلم بسازند، نياز به صداي جنگ دارند. نياز به افكت صداي خرمشهر دارند. شب‌ها با يك ضبط‌صوت در كوچه‌پس‌كوچه‌هاي خرمشهر مي‌گشت تا افكت صداي خرمشهر را ضبط كند. بعد از عمليات بيت‌المقدس، هيچ‌كس در شهر نبود. حتي رزمنده‌اي هم نمي‌ديديد. وقتي هوا تاريك مي‌شد، همه يا در سنگرهاي‌شان بودند يا در خط‌مقدم. البته هنوز عراقي‌هاي آنجا مخفي شده بودند. اما در آن شهر ارواحي كه شب‌ها هيچ‌كس در آن نبود، با يك ضبط‌صورت مي‌گشت و افكت صداي باد و صداي در و پنجره‌ها و صداي زوزه شليك توپ و تانك را روي نوارهاي كاستي ضبط مي‌كرد كه خود آنها قصه‌اي عجيب دارند. چون پول خريد كاست را نداشتيم، نوار خانه‌هاي مردم را جمع و روي آنها صداي افكت جنگ ضبط مي‌كرديم. الان اگر شما يكي از آن كاست‌ها را بگذاريد، اولش صداي يك خواننده است، بعد صداي جنگ است، دوباره صداي يك خواننده ديگر است و دوباره صداي جنگ است. يعني يك تلفيق از گذشته و حال در آن كاست‌ها اتفاق مي‌افتد كه من نمي‌دانم كجاي تاريخ يا كجاي سبك‌هاي هنري مي‌گنجد اما اين آدم در آن زمان اينقدر مدرن فكر مي‌كرد و از سال 61 تا 63 مدارك و اشيايي را جمع‌آوري كرد كه ارزش ماندگاري داشتند. هر چند الان كمتر از يك درصد از كارهاي او باقي مانده است و تمام ديوارنوشته‌ها و سنگرهاي عراقي از بين رفته‌اند، در حالي‌ كه همان زمان مرادي در كنار آنها تابلويي گذشته بود كه «اين اثر، اثر جنگي است و هيچ‌كس حق ندارد آن را رنگ كند يا از بين ببرد».

پي‌نوشت: روايت از بهروز مرادي و معرفي او از زبان جاسم غضبان‌پور اتفاقي است كه عصر روز پنجشنبه و در نشست ويژه نمايشگاه عكس و كولاژ «فهرست منابع» در گالري ژي‌آرت اتفاق افتاده است. اين يادداشت اختصاصي از صحبت‌هاي غضبان‌پور در اختيار روزنامه اعتماد قرار گرفته و با اين توضيح كه نمايشگاه «فهرست منابع» با آثاري از علي قلي‌پور و ژرژ بونن تا 12 مهر ادامه دارد، منتشر مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون