پدر كتابشناسي ايران
امير پوريا
امروز كه همگان مفهوم «جستوجوگري» در فرهنگ و هنر و معنا را گم كردهايم و آن را با عمل سهلالوصول «سرچ» يا «گوگل» كردن يكي گرفتهايم، زمينههاي اوليه مطالعه به كلي از ياد رفته است. مطالعه، پيش از آنكه با انتخاب كتاب يا منبعي شروع شود، نياز به شناخت دارد. از فيشبرداري يا فهرستسازي، از خلاصهنويسي تا تهيه نمايه تا ... كتابشناسي، تخصصهاي گوناگوني پديد آمده و به تكامل رسيده تا اكنون ما بتوانيم به سادگي ِ يك كليك، فهرست زمانبنديشدهاي از كتب و مقالات مربوط به يك موضوع مشخص را بيابيم.
به اين دامنه كه ميرسيم و عبارت «كتابشناسي» را كه به زبان ميآوريم، نام بزرگ ايرج افشار به ميان ميآيد.
ايرج افشار يزدي كه امروز زادروز اوست، متولد شانزدهم مهر 1304 و درگذشته 18 اسفند 1389 (هر دو در تهران) بود. پژوهشهاي پرشمار در زمينه زبان و ادبيات فارسي، دهها جلد كتاب و صدها مقاله رسمي بينالمللي، تدريس در دانشگاههاي تهران و برن سوييس و ساپوروي ژاپن، سردبيري مجله سخن (با مدير مسوولي ِ پرويز ناتل خانلري) و... تثبيت شاخهاي از مطالعات فرهنگي و ابزار تحقيقي تحت عنوان «كتابشناسي»، تنها رئوس شش و نيم دهه فعاليت فرهنگي او را تشكيل ميدهد. اينكه حالا دهههاست براي فهرستبندي منابع موجود در هر زمينه مطالعاتي، الگويي در اختيار داريم و ميدانيم چگونه عناوين كتب و گزارشها و مقالهها را نظم و ترتيب بخشيم، مرهون انسجامي است كه ايرج افشار در اين كار به وجود آورد و مرحله بنيادين پژوهش را پايهگذاري كرد. افشار فرزند دكتر محمود افشار موسس مجله «آينده» در 1304 بود. مطبوعاتي ِ پرتلاشي كه از جمله، بخشي از مستغلات خود در شميران را وقف موسسه لغتنامه دهخدا كرد.
در دل اين شرايط اقتصادي، ايرج افشار نه تنها به سياق آنچه اين حوالي و اين سالها بسيار ميبينيم، ننشست و از داشتههاي خود مصرف نكرد، بلكه مدام به توليد كار و فكر و فرهنگ مبادرت ورزيد و از جمله، همان مجله «آينده» را بار ديگر در سال اول بعد از انقلاب، به راه انداخت و منتشر كرد.
به اين بينديشيد كه نسلهاي نو از اين امكان بسيار در دسترس بهرهمندند كه هر فهرستي از منابع مطالعاتي در هر زمينه دور از ذهن را در كسري از ثانيه با سرچ به دست بياورند اما به ندرت بر چنين كاري به شكل جدي و توام با پيگيري، متمركز ميشوند.
در حالي كه همين سرچ، خود پله اول است و اگر روحيه جستوجوگري در ادامه يافتههاي سرچ اوليه وجود نداشته باشد، نتيجه پرباري عايد كسي نميكند.
در تعابير انگليسي زبانها نيز اين تفاوت در دو واژه «search» و «seek» خود را نشان ميدهد؛ ولي ما همچنان از تمايز بامعناي اين دو مفهوم، يكي سطحي و ديگري چندلايه غافليم.
آن سالها كه ايرج افشار ميجُست تا راهي براي طبقهبندي منابع پيدا و به تاريخ فرهنگ ما پيشنهاد كند، جستوجو معنايي بس عميقتر و گستردهتر از سرچ داشت.