سفر ابدي استاد
ماهگل كازري
تقريبا هر هفته يكشنبهها حدود ساعت ۹ صبح به دانشكده ميرسيدم. از پلههاي نيم طبقه اول كه بالا ميرفتم درِ اتاقش كه ساقههاي رونده و برگهاي گياهان طبقه اول آن را احاطه كرده بود، پيدا ميشد. اگر درِ اتاق نيمه باز بود چند ضربه كوچك به آن ميزدم و به داخل سرك ميكشيدم. سرش را از روي كاغذهايش بالا ميآورد و با لبخندي ميگفت: سلام خانم مهندس منتظرت بودم. زير شيشه ميز وسط اتاق تكههاي روزنامه و تصاويري قرار داده بود تا دانشجوها ببينند. كتابخانهاش بيشتر فضاي ديوار و اتاق را پر كرده بود و پر بود از كتابها، پاياننامهها و زونكنهاي پر از مجله و مقاله كه مرتب و با نظم در طبقات مختلف چيده شده بودند. گاهي در حال تماشاي كتابخانه با خود تصور ميكردم كه پاياننامه من را در كجاي كتابخانه جاي خواهد داد. تا مينشستم پوشهاي كه اسمم را رويش نوشته بود از روي ميز كارش برميداشت و يادداشتها و نظراتي را كه برايم آماده كرده بود به من ميداد. در جواب سوالهايم گاهي از پشت ميزش بلند ميشد آهسته به سمت كتابخانه ميرفت، كتابي يا زونكني پر از مقاله را بيرون ميكشيد و مطلبي را به من ميداد تا بخوانم. اگر آن مطلب به زبان آلماني بود در جواب نگاه گيج من تذكر ميداد كه هر جنگلشناسي علاوه بر انگليسي، زبان آلماني و فرانسه را نيز بايد بداند و بعد با فروتني مطلب را برايم ترجمه ميكرد. در كلاسها هر زمان صحبت از قطع درخت ميشد، ميگفت: كسي كه حكم قطع درخت را صادر ميكند لااقل بايد مطمئن باشد كه لانه پرندهاي را خراب نكند. ميگفت: اگر بتوانم بذر جنگلشناسي همگام با طبيعت را در ذهن شما بكارم آنگاه موفق بودهام و چه خوب موفق شده بود. در سال قبل از بازنشستگياش خوششانس بودم كه استاد راهنمايم شده بود و اين را ميدانستم و به آن افتخار ميكردم. در گيرودار كارهاي ميداني يا اداري اگر به مشكلي برميخوردم، يك تلفنش كافي بود تا مساله را حل كند و پدرانه پيگير بود تا در مدت كار ميداني جاي مناسبي براي ماندن داشته و كم و كسري يا مشكل مالي نداشته باشم. مطمئنم كه براي تمام دانشجويانش همين قدر دلسوز بود. او براي تمام دانشجوها در همه اين سالها يك الگو و استاد به تمام معنا بود. در اين چند سال پس از فارغالتحصيلي هر وقت كه صحبت از درس و دانشگاه و پاياننامه و دفاع ميشود، ياد دكتر مهاجر لبخند بر لبانم ميآورد. اين روز خبر رفتنش بسياري را عزادار كرده است. اكنون ديگر حضورش در فضاي پيچ در پيچ ساختمان گروه و پشت آن در چوبي احاطه شده با برگهاي سبز خالي است.