مرجان زهراني
بار ديگر حسن روحاني با موضعي اصلاحطلبانه در معرض هجمه و حمله جريان مخالف دولت قرار گرفت. او كه چهارشنبه هفته گذشته از تعبير «بهترين» براي «مجلس اول» استفاده و از فيلترهاي تنگ نظارتي گلايه كرد بيآنكه حتي اندك اشارهاي به «نظارت استصوابي» كند، از سويي متهم شد كه به عنوان رييسجمهوري حقوقدان قانون را زيرپا گذاشته و دوقطبيسازي كرده است. اين خط هجمه كه از توييتر تا تريبون نماز جمعه را تحت تاثير قرار داده بود تا روز شنبه نيز ادامه داشت تا آنجا كه روزنامه «كيهان» اظهارات حسن روحاني را «عليه نظارت استصوابي» توصيف و تيتر زد «حمله به شوراي نگهبان حاشيه ميسازد، كارنامه نميسازد». اين روزنامه نوشت: «در فرضي خوشبينانه، جناب رييسجمهور با حمله به شوراي نگهبان، در حال خط دادن به اتاق فكر اصلاحطلبان، راديكاليزه كردن فضاي سياسي كشور و تقويت طرحهايي مانند «انتخابات مشروط» است؛ مگر نه چه كسي است كه نداند اين قبيل اظهارات از سوي حقوقداني كه همين ساختار را پذيرفته و در همين ساختار رييسجمهور شده، براي او كارنامه نميسازد!»
اين روزنامه كه از ايجاد دوقطبي گلايه كرد اما در عكس يك خود و دقيقا ذيل همين تيتر با انتشار عكسي از گروه زناني كه در راهپيمايي اربعين شركت كردند، كنار زناني كه به ورزشگاه آزادي رفتند، دوقطبي «قربانيان آزادي، راهيان آزادگي» را ساخت.
همچنين 2 رسانه ديگر اصولگرا نيز در مصاحبه با چهرههاي اصولگرا اين راه را ادامه دادند و مشخصا بر اين امر تاكيد كردند كه روحاني به شوراي نگهبان حمله كرده است. در همين راستا تسنيم در گفتوگو با مرتضي محمودي، نماينده مجلس اول مدعي شد «هدف از اظهارنظرات عليه شوراي نگهبان دو قطبي كردن كشور است و «فارس» در گفتوگو با فاطمه آليا، نماينده مجلس نهم به صحبتهاي روحاني اين گونه نگاه كرده كه « تضعيف شوراي نگهبان در آستانه انتخابات پاشيدن سم دو قطبي در جامعه است»
هادي غفاري، از نمايندگان مجلس اول در گفتوگو با «اعتماد» از خاطرات دوران نمايندگياش در اين مجلس گفته و البته او نيز همچون رييسجمهوري تاكيد دارد كه هر زمان فيلترها كمتر بوده خروجي و كاركرد بهتري را شاهد بودهايم.
حسن روحاني روز چهارشنبه طي سخنراني در هيات دولت به مساله انتخابات پرداخت. او در خلال اين سخنراني اذعان كرد كه مجلس اول بهترين مجلس بوده و تلويحا تاكيد داشت كه كاركرد مثبت اين مجلس به دليل باز بودن فضاي سياسي و نبود نظارتها و فيلترهايي همچون امروز بوده است. باتوجه به اينكه شما نماينده مجلس اول بوديد، تجربهتان از فضايي كه از ملي-مذهبي تا چهرههايي با گرايش چپ يا روحانيون در مجلس قديم كنار هم مينشستند و به كار قانونگذاري مشغول بودند، چيست؟
مجلس اول بحق و بهطور كامل عصاره يك ملت بود. پس از سال 1332 نهادهاي مختلف حزبي و چهرههاي حزبي و سياسي با وجود فشار شديد محمدرضاشاه و ساواك همچنان فعاليت ميكردند، انديشه و انديشمند و ايدئولوگ داشتند و دست از فعاليت و كنشگري سياسي نكشيدند. افرادي كه از آن زمان تا زمان مجلس اول فعاليت داشتند، كاملا سياسي بودند.
اينگونه نبود كه به خاطر نان و نام سياسي و سياستمدار باشند بلكه كساني بودند كه به ايران نجاتيافته ميانديشيدند البته با رگههاي مختلف صددرصد اسلامي، نيمه اسلامي، نيمه ملي و كاملا ملي. اين مجموعه يك ويژگي مهم داشت. وقتي جمعي تشكيل شود كه نگاهها و انديشههاي متفاوتي در آن حضور داشته باشد افراد در جريان تضارب آرا و افكار قرار گرفته و رشد و نمو پيدا ميكنند. از گوش دادنها به اختلافات است كه بهترين راه پيدا ميشود. مجلس اول، مجلسي بود كه آراي مختلف و متعددي در آن حضور داشت از مليها، مذهبيها، ملي- مذهبيها تا كساني كه تيپ روشنفكري داشتند و فقط به كشورشان و نجات مردم كشورشان و حكومت دموكراتيك فكر ميكردند. در اين جمع طبيعي بود كه تفكرات تندرو و افراطي هم بود. مجموعه اين تفكرات مجلس اول را تشكيل داد كه از آن نخستوزير و سپس رييسجمهوري چون محمدعلي رجايي بيرون آمد.
برخي ناظران معتقدند كه نبايد تنها به اين ويژگي براي قضاوت اكتفا كرد كه مجلس اول مجموعهاي از تفكرات مختلف را در خود جاي داده، بلكه بايد عملكرد آن را مورد بررسي قرار داد و ديد باوجود تضارب آرا و تفكرات چقدر در امر تقنين تاثير مثبت داشته است. به نظر شما مجلس اول در امر قانونگذاري چه خروجيهايي داشته كه حسن روحاني از آن با عنوان «بهترين مجلس» ياد ميكند؟
بهترين طرحها و لوايح متعلق به مجلس اول است. مجلس اول بسيار پركار و پر از انديشه بود. نميخواهم بگويم مجلس امروز مجلس خوبي نيست اما اصلا قابل قياس با مجلس اول نيست. مجلس اول بنا بر اقتضاي زمانه به دنبال اين بود كه قوانين گذشته را اصلاح كند. اصلاح قوانين از دو بعد بود. بخشي از قوانين از ريشه خراب بود و بايد آن را دور ميانداختيم و به جاي آن قانونگذاري ميكردند. بخش ديگر قوانيني بود كه داراي ابهام بود و بايد ابهام آن برطرف ميشد. براي مثال قانون سربازي قانون خوبي بود اما نياز به اصلاحاتي داشت كه همان زمان انجام شد اما معافيتهاي سربازي تغيير چنداني نداشت چون تقريبا اصول بينالمللي و جهاني در مورد آن وجود داشت. همچنين مسائلي چون انواع ماليات يا مالكيت زمين قوانيني بود كه برخي مختص انقلاب و برخي اصلاح قوانين گذشته بود. همين مساله مالكيت زمين جزو قوانيني بود كه كاملا در مجلس اول تغيير كرد، چراكه نظام پهلوي سرمايهداري كامل بود و در آن طبقه فرودست له ميشدند. بنابراين بايد تغيير ميكرد. در مورد قوانين مربوط به مالياتها هم مجلس تلاش بسياري انجام داد چون مبحث وقتگيري بود. تقسيمات كشوري، اختيارات فرمانداران، استانداران، بخشداران يا تشكيل شوراها و قوانين مربوط به آنها از ديگر مباحث مهم زمان مجلس اول بود. اما از همه اينها مهمتر موضوع بودجهنويسي كشور بود. مجلس اول براي اولينبار بودجهاي به نام بودجه ارزي نوشت. يعني بخشي از كشور بودجه ريالي نداشت، بلكه بودجه ارزي حاصل از فروش نفت و اندكي هم غيرنفتي در نظر گرفته ميشد. آن سالها حداكثر 4 ميليون دلار ارز غيرنفتي داشتيم كه بعدها قدمهاي بلندي برداشته شد و به 40 ميليون دلار رسيد كه در مجلس سوم وقتي آقاي هاشميرفسنجاني به عنوان رييسجمهوري در بودجه رقم 400 ميليون دلار ارز غيرنفتي در نظر گرفت همه نمايندگان اعتراض كردند كه ايشان گفتند دست بالا بگيريم و قدم بزرگ برداشت كه حداقل 200 ميليون دلار ارز غيرنفتي داشته باشيم.
با وجود تنوع آرا و انديشههايي كه در مجلس اول وجود داشت كه منجر به تنش و برخوردهاي زيادي هم شد. در چنين شرايطي مجلس اول در مباحث سياسي چگونه عمل ميكرد؟
يكي از مهمترين خروجيهاي مجلس اول نخستوزيري رجايي و سپس رياستجمهوري آن بود. كابينه رجايي از مجلس اول راي بالايي گرفت و چنين فرد انديشمندي به اين مقام رسيد. در مجلس اول ائتلافي نانوشته شكل گرفته بود، ائتلافي كه ميخواست ملت و كشور ايران مستقل، آباد و آزاد باشد، نه امريكايي باشد نه شوروي و چين. در واقع همه گروههاي سياسي كه در مجلس اول حضور داشتند روي مسالهاي به نام «ايران» ائتلاف داشتند. البته گروههاي خالصتر و نابتر به دنبال ايران اسلامي بودند اما آنهايي كه به دنبال ايران اسلامي هم نبودند، ضد ايراني نبودند و همهشان به دنبال عزت ايران بودند. حتي بعضا كساني كه نتوانستند پا به پاي انقلاب بيايند، كساني بودند كه به دنبال ايران مستقل و آباد و آزاد بودند. همه ميخواستند گفتوگو و تضارب آرا و فعاليتهاي حزبي و تشكيلاتي آزاد باشد و خبري از خفقان نباشد. همچنين وزرا و دولت پاسخگو باشند.
در مجلس اول و دوم و سوم نمايندگان جرات كردند و به امام نامه نوشتند و اين از افتخارات مجلس اول و دوم و سوم است. بعد از آن كسي جرات نكرد نامهاي بنويسد و از فلان كار فراقانوني بگويد. تعدادي از نمايندگان نزديك به 40 تا 45 نماينده به امام نامه نوشتند و نزديك به 6 يا 7 اقدام امام را نمايندگان نه غيرقانوني بلكه فراقانوني ميدانستند. در همين راستا هم به امام نامه نوشتند. مثلا يكي از اين اقدامات دادن بودجه بيشتر به وزارت اطلاعات يا كميته امداد بود؛ نهادهايي كه مجلس نميخواست بودجه بيشتري براي آنها در نظر بگيرد چون هم پول نداشتيم و هم معتقد نبوديم كه بايد پول بيشتري در نظر گرفته شود. بنابراين نمايندگان در نامهاي به امام نوشتند كه اين اقدام شما برخلاف قوانين است. برخي ميگفتند اين كار را نكنيد و ممكن است امام ناراحت شوند اما من معتقد بودم امام آنقدر دموكرات و آزاديخواه هستند كه از اين موضوع ناراحت نشوند. اتفاقا تيتر نامه هم تند بود. امام پاسخ دادند كه «بسمالله الرحمن الرحيم. خدمت برادران و خواهرانم سلام عرض ميكنم آنكه انجام شد، ضرورت جنگ بود. متعهدم تكرار نخواهد شد.» امام مثل يك سرباز در مقابل يك فرمانده صحبت ميكرد چون خود را سرباز و مردم را فرمانده ميدانست.
وقتي حسن روحاني در مورد مجلس اول صحبت كرد و اذعان داشت كه فضاي بازتر ميتواند به تشكيل مجلس بهتر بينجامد با حمله برخي جريانهاي سياسي مواجه شد. صبح شنبه هم كيهان نسبت به اظهارات رييسجمهوري واكنش نشان داد و مدعي شد اين اظهارات به حاشيهسازي ميانجامد. به هر حال مجلس اول هم در چارچوب نظام جمهوري اسلامي ايران تشكيل شده چرا بايد تعريف و تمجيد از اين مجلس را حمله به شوراي نگهبان و عملكرد نظارتي اين نهاد تلقي كرد؟
قوانين آيه قرآن و وحي منزل نيستند. همان قانوني كه در مجلس وضع ميشود را ميتوان با طي فرآيندي تغيير داد حتي قانون اساسي وحي منزل نيست. منظور اين نيست كه ما حق داريم بر خلاف قانون اساسي عمل كنيم اما ميتوانيم به صورت جمعي و با صدايي ملي اصلاح قانون اساسي را مطالبه و رفراندوم برگزار كنيم. وقتي ملتي يك تفكر را نميخواهند يا تفكر و قوانيني وجود دارد كه دهان نماينده مجلس را ميبندد، چرا نبايد براي تغيير آن تلاش كرد. چندي پيش يكي از نمايندگان مجلس گفت چون در دور بعدي نماينده نميشوم و ترسي از رد صلاحيت ندارم، صحبت ميكنم. اين براي نظام اسلامي عيب و عار است كه يك نماينده بخواهد ولو مخالف جو موجود حرفي بزند اما ترس از رد صلاحيت داشته باشد. آن هم در حالي كه قوانين به او حق اظهارنظر داده است.
قانون را ما نوشتيم و ميتوانيم خودمان اصلاحش كنيم. كما اينكه قوانين قبلي كه وجود داشت و در حكومت ديگري نوشته شده بود را اصلاح كرديم. عدهاي هم ميتوانند قوانيني كه ما 40 سال قبل نوشتهايم را اصلاح كنند. اصلاح قوانين در هيچ جامعهاي عيب و زشت نيست. امام يك بار در يك مصاحبهاي فرمودند گيرم شاه خوب بود. اين جور بود و آن جور بود اما ملت اين شاه خوب را نميخواهند.
به نظر شما بين عملكرد مجلس و فضاي نظارتي ارتباط مستقيم وجود دارد؟ يعني در 10 دوره مجلسي كه پس از پيروزي انقلاب تشكيل شده، هر دورهاي كه نظارت معتدل و متعادل نه تنگنظرانه بوده، خروجي بهتري را در مجلس شاهد بوديم؟
بله قطعا، ما شاهد بوديم كه چه در مجلس ششم كه همواره روي سيبل حملات و هجمهها قرار داشته چه در دوم خرداد كه روز پيروزي اصلاحات است و بسياري امروز تلاش ميكنند اين واقعه را مقابل سوم خرداد يعني روز فتح خرمشهر قرار داده و دوگانگي ايجاد كنند، خروجي دستاوردها چگونه بود، چراكه همه اصلاحطلبان خواهان ايران سربلند و اسلام حاكم هستند منتها نه اسلام ارتجاعي و داعشي. ما هم قطعا از اسلام داعشي و وابستگي حمايت نميكنيم. نه وابستگي به شرق نه به غرب. همان اندازه كه ضد امريكايي هستيم، نميخواهيم كشورهاي ديگري هم بر ما امر و نهي كنند. در مجموع بايد تاكيد كنم هر زمان فيلترهاي نظارتي كمتر بوده يا لااقل فيلترها به شكلي عاقلانه استفاده شده و نه باندي و گروهي نتيجه و خروجي بهتري را شاهد بوديم. هر زمان اين فيلتر را سفت نگرفتيم و نبستيم كه فقط آنهايي كه ما ميخواهيم از صندوق بيرون بيايند، مجلس رشيدتر و رشديافتهتري داشتهايم. از سويي بايد تلاش كنيم تا شكل نظارتي را تغيير دهيم. نه اينكه ضد قانون عمل كنيم، بلكه بايد قانون را تغيير داده تا آراي مردم به صورت دقيقتري از صندوق بيرون بيايد. چطور وقتي صندوقها از راي مردم پر ميشود به آنها افتخار ميكنيم اما وقتي همين مردم ميخواهند «تشخيص» بدهند و «انتخاب» كنند، ميگوييم اينها نميفهمند و فقط ما ميفهميم؟!
خاطرهاي از زمان مجلس اول داريد از اينكه صندلي كناري شما در پارلمان يك مليگرا يا ملي-مذهبي يا حتي چهرهاي با گرايشهاي چپ نشسته و توانستيد همه با هم امر قانونگذاري را انجام دهيد؟ خود شما چقدر از اين تضارب آرا در آن زمان رضايت داشتيد؟
اولا ما در مجلس اول اصلا كمونيست يا ماركسيست نداشتيم. اين تهمت را كساني كه امروز به شدت به نظارت استصوابي معتقدند در مورد مجلس اول مطرح كردند. شايد ليبرالهايي به تعبير امروزي حضور داشتند يا مليگرا بودند اما همگي درد ملت و كشور را داشتند و اينگونه نبود كه آنها دلشان كمتر از من براي اين كشور و مردم ميسوخت. منتها به لحاظ تاكتيكي با هم تفاوت داشتيم. ما در مجلس اول و دوم و سوم مزدور نداشتيم. برخي بودند كه كم فكر ميكردند و زياد حرف ميزدند، يا به تعبيري تندرويهايي صورت ميگرفت.
شما به عنوان يكي از نمايندگان تفكر روحانيت در مجلس اول بيشترين اختلافنظر را با چه كسي يا كساني يا چه تفكر و گروهي داشتيد؟
در مجلس اول جرياني به نام حزبالله داشتيم كه اين جريان بعدها عليه جريان اصلاحات شد. در واقع ما شديم چپ و آنها شدند راست. راستيها مسائلي را مطرح ميكردند كه ما به آنها اعتقاد نداشتيم. براي نمونه آقاياني كه امروز به جناح راست معروف هستند، معتقد بودند اگر كسي در خانه چاه نفت پيدا كرد، چاه نفت براي خودش است. نمايندگان چندينبار در زمينه مالكيت به امام نامه نوشتيم و امام هم استدلالي همه را پاسخ دادند. ما با ريشههاي همين دوستاني كه امروز خود را اصولگرا مينامند، در مجلس اول بيشترين مشكل را داشتيم حتي بيش از ملي-مذهبيها يا مليگراها، تفكراتشان ارتجاعي بود.
اسم نميبرم اما يكبار در همين مجلس اول با يكي از نمايندگان كه انسان وارسته و مبارزي بود، وارد بحث شدم. از نهجالبلاغه استدلال آوردم و ايشان گفت كه نهجالبلاغه حجت شرعي نيست. من هم به شوخي گفتم من از اعليحضرت همايون شاهنشاه پهلوي عذر ميخواهم كه ما با همين نهجالبلاغه محمدرضا پهلوي را از مملكت بيرون كرديم. او هم حرف تندي به من زد و گفت بخشي از شما روحانيون هر جا منافعتان تهديد شود قرآن هم براي شما حجت شرعي نيست.
در واقع اين اختلافنظرها وجود داشت و ما در مجلس اول مشكل جدي در زمينه نوع درك از اسلام هم داشتيم اما همه آزاد بودند و حرف ميزدند البته تندرويهايي هم وجود داشت كه در همه جريانها گاهي وجود داشت. البته همين تعدد نگاهها و تضارب آرا و افكار و شنيده شدن همه نظرات سبب ميشد كه گويي همه تفكرات در ديگ جوشاني بجوشند و آنكه سالمتر بود، جان ميگرفت. اتفاقا اين تضارب آرا افراطيها و تفريطيها و ميانهروها همديگر را تعديل ميكردند و به نقطه مشتركي ميرسيدند.
از مهمترين خروجيهاي مجلس اول نخستوزيري رجايي بود
همه گروههاي سياسي كه در مجلس اول حضور داشتند روي مسالهاي به نام «ايران» ائتلاف داشتند
حتي بعضا كساني كه نتوانستند در ادامه پا به پاي انقلاب بيايند، كساني بودند كه به دنبال ايران مستقل و آباد و آزاد بودند
وقتي تفكر و قوانيني وجود دارد كه دهان نماينده مجلس را ميبندد چرا نبايد براي تغيير آن تلاش كرد
هر زمان فيلترهاي نظارتي كمتر بوده يا لااقل فيلترها به شكلي عاقلانه استفاده شده و نه باندي و گروهي نتيجه و خروجي بهتري را شاهد بوديم
آقاياني كه امروز به جناح راست معروف هستند، معتقد بودند اگر كسي در خانه چاه نفت پيدا كرد چاه نفت براي خودش است
اين براي نظام اسلامي عيب و عار است كه يك نماينده بخواهد ولو مخالف جو موجود حرفي بزند اما ترس از رد صلاحيت داشته باشد
چطور وقتي صندوقها از راي مردم پر ميشود به آنها افتخار ميكنيم اما وقتي همين مردم ميخواهند «تشخيص» بدهند و «انتخاب» كنند، ميگوييم اينها نميفهمند و فقط ما ميفهميم؟!
ما با ريشههاي همين دوستاني كه امروز خود را اصولگرا مينامند در مجلس اول بيشترين مشكل را داشتيم حتي بيش از ملي-مذهبيها يا مليگراها، تفكراتشان ارتجاعي بود
ما در مجلس اول مشكل جدي در زمينه نوع درك از اسلام هم داشتيم اما همه آزاد بودند و حرف ميزدند
همين تعدد نگاهها و تضارب آرا و افكار و شنيده شدن همه نظرات سبب ميشد كه گويي همه تفكرات در ديگ جوشاني بجوشند و آنكه سالمتر بود، جان ميگرفت. اتفاقا اين تضارب آرا افراطيها و تفريطيها و ميانهروها همديگر را تعديل ميكردند و به نقطه مشتركي ميرسيدند
ما در مجلس اول اصلا كمونيست يا ماركسيست نداشتيم. اين تهمت را كساني كه امروز به شدت به نظارت استصوابي معتقدند در مورد مجلس اول مطرح
كردند
مجلس اول، مجلسي بود كه آراي مختلف و متعددي در آن حضور داشت از مليها، مذهبيها، ملي- مذهبيها تا كساني كه تيپ روشنفكري داشتند و فقط به كشورشان و نجات مردم كشورشان و حكومت دموكراتيك فكر ميكردند