رودخانه خروشان تغيير
عباس عبدي
آزاد شدن حضور زنان در ورزشگاه آزادي ارزش آن را دارد كه دستمايهاي شود براي پرداختن به يك مساله ريشهايتر. سعي ميكنم كه در اين يادداشت برخي وجوه اين مساله را شرح دهم. ويژگي جامعه جديد متحول بودن آن است. اگر به دويست سال پيش برويم، تحولات اجتماعي يا وجود ندارد يا آن چنان كُند و آهسته است كه به نظر مردم آن زمان چيز عجيبي نميآيد و ما نيز كه امروز متوجه آن تحولات ميشويم، زمان را متراكم ميكنيم و براي نمونه دويست سال تحولات را در دو خط و چند جمله شرح ميدهيم و خواننده گمان ميكند كه اين تحولات در مدت كوتاهي رخ داده، در حالي كه طي 8 نسل رخ داده است! و هيچكدام از اين نسلها متوجه تغييرات نشدهاند و به مرور خود را با آن انطباق دادهاند، مثل يك رودخانهاي كه جريان بسيار آرام آب در آن هست و كسي متوجه اين جريان نميشود. در حالي كه جامعه جديد مثل رود خروشاني است كه حتي اختيار حركت و مسير و كيفيت حركت را از ما سلب ميكند و چه بسا ناخواسته ما را به سوي صخرههاي داخل رودخانه براند يا از آبشار به پايين پرتاب كند. تحولات يك قرن اخير ايران نمادي است از اين رودخانه پرخروش. كافي است كه يك تصويربرداري جامع از سال 1280 يعني زمان پيش از مشروطيت داشته باشيم و آن را با تصوير امروزي كه از اسكن ابعاد جامعه است مقايسه كنيم. از نوع خوراك، پوشاك، وضعيت زنان، شهرنشيني، ارتباطات، حمل و نقل، آموزش و تحصيلات، نظام اداري، مشاغل، سبكِ زندگي، تصور از خود، سياست، دين، فرهنگ و حتي شرايط طبيعي، همه و همه دچار تغييراتي شدهاند كه جزيي از آن را در هزار سال پيش از آن نداشتهايم و اين فقط طي چند نسل رخ داده و در دو دهه اخير نيز با تحول در نظام و فناوري ارتباطي بر سرعت اين تحولات افز وده شده است. اين وضعيت، يعني تحول سريع ،جامعه و انسان را دچار تشويش ميكند. چون به هر حال هويت ما ريشه در گذشته دارد و از پديدههاي جديد تا حدي كه بتوانيم با حفظ هويت آنها را در دل فرهنگ خود هضم كنيم استقبال خواهيم كرد. بنابراين تغييرات سريع ذاتا تشويش خاطر ايجاد ميكنند. البته افراد جامعه در اين مورد تفاوت دارند. برخي از آنان با هر تغييري مخالفند و از آن ميترسند و حس ميكنند كه همهچيز از دست ميرود.
برخي ديگر نيز در بند گذشته نيستند و اعتبار و هويت و حيثيت خود را در پايبندي به گذشته نميدانند و از هر تغييري استقبال ميكنند. بسياري نيز در ميانه اين دو رفتار هستند يعني همچنان كه خواهان تحول هستند، ترس از تغيير را نيز در برخي امور دارند و برآيند جامعه نيز همين افراد هستند. اين نگراني سنتگرايان تا حدي موجه است. اگر همهچيز را رها كنيم، معلوم نيست كه جامعه بتواند روي پايههاي محكمي استوار شود. در مقابل نگراني تحولخواهان نيز كاملا موجه است. زيرا باقي ماندن در گذشته و سنت نه تنها ممكن نيست، بلكه مفيد هم نيست و تجربه گذشته نيز همين را نشان داده است. پس راهحل چيست؟ چگونه ميتوان نقطه بهينه ميان اين دو گرايش عام يعني تمسك به سنت و گذشته و توجه به آينده و استقبال از تحول برقرار كرد؟ در اين يادداشت به چند اصل كلي براي حل يا تخفيف اين مساله اشاره ميكنم.
1- اولين نكته به رسميت شناختن يكديگر است. بايد دغدغههاي دو طرف را محترم شمرد. هنگامي كه يكديگر را به رسميت بشناسيم، گفتوگو براي پيدا كردن نقطه بهينه تحول آغاز و از شدت و تنش كل ماجرا كاسته ميشود. انگ و برچسب زدن به يكديگر مشكل را مضاعف ميكند و حتي به نتايج بدتري از آنچه دنبالش هستيم دچار خواهيم شد.
2- از صفر و يك و قطبي كردن موضوع بايد پرهيز كرد. اينكه اگر به هر دليلي ايده يك طرف ماجرا پذيرفته شد، به معناي پيروزي مطلق اين طرف يا شكست كامل طرف ديگر تلقي نشود. البته اين موارد هميشه راههاي ميانهاي هم دارند كه شايد تن دادن به راههاي ميانه از تبعات افراطي ماجرا كم كند.
3- با موضوعات و پديدههاي روندي و جبري نبايد مخالفت كرد. براي نمونه مخالفتها با فناوري ارتباطي جديد آب در هاون كوبيدن است. ولي ميتوان استفاده منطقي از آنها را در دستور كار قرار داد بهطوريكه اكثريت مردم از آن حمايت كنند. اين كار بيمعني است كه اين شبكهها فيلتر شوند ولي دهها ميليون نفر با استفاده از فيلترشكن اين ممنوعيت را دور بزنند. با پديدههايي كه حالت روندي دارند، به ويژه در عرصه فناوري و نيز برخي تحولات اجتماعي همچون جايگاه زنان، بايد با احتياط رفتار كرد و مقابله با آنها جز شكست و تقابل منفي نتيجه ديگري ندارد.
4- شيوههاي مقابله با تغييرات و پديدههاي جديد نيز بسيار مهم است. هر مقابلهاي را نبايد با استفاده از قانون و ابزار حكومتي انجام داد. موضوعات گوناگون با شيوههاي متفاوتي متناظر هستند. ابزار قانون و حكومت در موضوعات خاص و محدود كارآيي دارند. هنگامي كه اين ابزار در حوزه اخلاق و امور غيرمرتبط با نظم اجتماعي استفاده شود، كارآيي خود را از دست ميدهند. به نظر ميرسد كه مخالفان تغيير، بايد قدري احتياط كنند. تجربه گذشته تاييدكننده موفقيت اين نگاه نيست. اتفاقا مخالفتهاي شديد با مطالبات و تغييرات اجتماعي در بسياري از موارد نتيجه عكس داده است و آنان را با سرعت بيشتري به سوي آن چيزي رانده كه ميكوشند از آن فرار كنند!! با سرعت به ملاقات آن چيزي ميرويم كه از آن فرار ميكنيم!