اسمها حرف ميزنند
زهرا علياكبري
از روي اسمها ميشود خيلي چيزها را حدس زد. برخورد آدمها، نهادها، ساختارها با اسم برخوردي ويژه است.
اسم فقط آن نيست كه بر كودكي ميگذارند تا بتوانند صدايش كنند. اسمها نشان ميدهد برخورد يك جامعه با پديدهها چگونه است. نگاهي به اطراف بكنيد.
اطرافتان چه اسمهايي ميبينيد؟ اسم خيابانها، اسم كوچهها، اسم روزنامهها، اسم شركتها، اسم خودروها، اسم سازمانها و اسم وزارتخانهها.
حالا از روي همين اسمها حدس بزنيد كداميك قدرت جهاني شدن دارند. اصلا اگر مشتاق باشيد ميتوانيد راهي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي شويد تا براي نشريهاي مجوز بگيريد. مثلا اسم آن را بگذاريد عصيان، طلوع، صبح، صادق، ايده يا هر اسم ديگري. اما بيترديد نميتوانيد چنين اسمي بگذاريد. اسمهايتان بايد دو سيلابي باشد، اصلا ميخواهيد نشريهتان را «صادق» صدا كنيد، صدا كنيد اما اسمش را بگذاريد روز صادق، ملت صادق، دولت صادق يا هر پسوند ديگري كه به ذهنتان رسيد. آن وقت كه شناسنامه صادر شد، شما آن را صادق صدا كنيد. كلمه كنار صادق را ريز بنويسيد و صادق را درشت اما خب اسم شما همان است كه در شناسنامه ذكر شد. حالا با اين اسم
دو سيلابي، مثلا عصيان روز، طلوع صبح، صبح صادق، برويد تلاش كنيد تا جهاني شويد، اگر البته «ملي» شديد.
2- قصد اسمگذاري براي شركتها كمي بهتآورتر است. شايد علت به شمارشان بازميگردد. سال 1392 يعني 6 سال پيش شمار شركتها از يك ميليون و 300 هزار فراتر رفته بود. حالا از اين لشكر شركتها چه تعداد فعالند، بحث اينجا نيست. خودتان در ذهنتان اسم
10 شركت برتر و پرمخاطب و فعال ايران را بشماريد.
اسامي شركتها دو سيلابي كه نه، سه سيلابي و البته چهار سيلابي شدهاند. «دانا تجارت آريا»، «موسسه حفاظتي مراقبتي حريم ايمن ثاقب»، «درخت سبز الماس» و «نيكو مهرگان ايران» اينها ميخواهند در عرصه جهاني خود را به اثبات برسانند. ميگويند تعداد شركتها زياد است و براي پيشگيري از اسم تكراري است كه اين اتفاق رخ ميدهد. اين ويژگي را وزارتخانهها هم در ايران دارند. وزارت ارتباطات و فناوري اطلاعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و وزارت صنعت، معدن و تجارت.
وقتي تازه خبرنگاري را آغاز كرده بودم، ميگفتند اسم طولاني يعني مانع برابر حضور در تيتر و البته كه همين است! ما اما انگار نيازي به حضور در هيچ كجا نداريم. تازه تغييرات در ايران هم از اسامي آغاز ميشود و در اسامي پايان مييابد.
به عنوان مثال سازمان مديريت و برنامهريزي ميشود سازمان برنامه و بودجه يا معاونت برنامهريزي و نظارت راهبردي رياستجمهوري.
3 – ميرسيم به اسم آدمها. اسم آدمها هم در ايران حكايت غريبي است. مثلا اين روزها اسم نازنينزهرا يا محمدكوروش به گوش ميرسد، محمدپرويز و اميرسام و اميركوروش و اميرداريوش هم قبلتر بودند.
يك آمار سرانگشتي نشان ميدهد تا پايان سال 1396 بيش از 4 ميليون و 300 هزار زن ايراني نام فاطمه داشتند اما حالا اسامي چون «نازنين فاطمه»، «ياسمين فاطمه»، «فاطمه ريحانه»، «مهر فاطمه»، «فاطيما»، «دلينا فاطمه» و «هديه فاطمه» رونق خاصي دارند. سيلاب دوم اين اسامي البته زهرا، زينب و... نيز هست. نكته اينجاست كه اغلب اين كودكان به نام ابتدايي اسمشان خطاب ميشوند؛ ياسمين، هديه، دلينا، نازنين و...
اين يعني ساختار اسمگذاري در ايران تغيير كرده اما هنوز از سنتها كنده نشده است. اسمهاي تكسيلابي نيز راه چند سيلابي شدن را طي كردهاند. حالا اميركوروش ممكن است در آينده مديرعامل شركتي باشد با عنوان دانا تجارت راه ايران بزرگ. هديه فاطمه نيز ميتواند مديرعامل انديشهسازان سبز فرداي ايران باشد. حكايت عجيبي است داستان اسمگذاريها در ايران.
هر چه دنيا به سمت اختصار ميرود ما به سمت انبساط حركت ميكنيم. البته كه اين عامل برتري آنها و كمتري ما نيست اما اينكه زمان اعلام نام يك فرد، سازمان، شركت، دستگاه و... چند ثانيه به طول بينجامد تاثيري دارد ملموس بر اقتصاد و سياست و اجتماع؛ تاثيري كه آن را ميبينيم.باز هم قصه، قصه اختصار آنها و انبساط ما نيست. اسمها نشانهاند؛ نشانه سختگيري، نشانه سرگشتگي ميان سنت و مدرنيته، نشانه بيتفاوتي و نشانه بيهويتي. حالا ما كدام ويژگي را داريم؟