دقيقهاي از اين زندگي را حرام نكرد
علي دهباشي
اگر زندگي به ايرج افشار فرصت ميداد، او حالا 94ساله بود. او آنچنان برنامههايي براي كارهاي خود داشت كه تا 110 سالگي نيز ميشد پيشبيني كرد كه كار در دست تاليف و تحقيق و چاپ دارد. هميشه چندين كار در دست داشت، از تدوين و تاليف خاطرات بزرگاني همچون تقيزاده، مصدق و ديگران تا تصحيح متن، تا يادداشتهاي او در مجله بخارا. آنچنان كار داشت كه قطعا به تنها چيزي كه فكر نميكرد، مرگ بود. زندگي سالمي داشت، كسي كه در عمرش يك پك به سيگار نزد، كسي كه يك بار غذاهاي مشكوك مثل سوسيس و از اين قبيل نخورد، كسي كه به هنگام ميخوابيد و در بامداد از خواب برميخاست، كسي كه هر هفته ورزشش بطور مستمر برقرار بود به غير از زمان بيابانگرديهاي پيشبيني شده و نشده با ياراني همچون منوچهر ستوده و ديگران. اينك در سالروز تولد او ما با دريغ از اين ويژگيهاي سلامت او ياد ميكنيم و افسوس ميخوريم انساني به اين درجه سلامت بايد گرفتار يك بيماري لاعلاج شود. آنچه كه از او ميشود اكنون يادآوري كرد و آموخت اين بود كه هرگز وقت خود را هدر نميداد، استاد اين بود كه از دقايق زندگياش بيشترين بهرهوري را داشته باشد و هرگز وقت خود را بابت مسائل پيشپا افتاده سياسي حرام نكرد. من در زندگيام هيچكس را نديدم تا اين اندازه ارزش وقت را بداند و به كمال از آن بهره بگيرد. ايرج افشار تمام دقايق زندگياش پيشبيني شده بود، حتي تلفنهايش. آنان كه با او گفتوگوهاي تلفني داشتند ميدانند چقدر كوتاه حرف را به اتمام ميرساند. كساني كه با ايرج افشار در اتومبيلش نشستهاند ميدانند كه دستگاه راديو در اتومبيلش نداشت، او بلد بود كه از سكوت در طول سفر بهرهمند شود و احتياج به راديو نداشت. جالب است بدانيد كه او تلويزيون هم در خانهاش نداشت. بنابراين بسياري از ظرافتهاي رفتاري او در غذا خوردن كه ملاحظه داشت و كم ميخورد، هيچوقت جذابيتهاي خوردن كه بسياري گرفتارش هستند را نداشت و مانند بسياري از خلقيات او يگانه بود.در استفاده كردن از كاغذ ايرج افشار هميشه به گونهاي بود كه انگار قحطي كاغذ است. هميشه از پشت و روي كاغذ استفاده ميكرد، گويا قحطي كاغذ را بيش از همه او درك كرده بود. در مناسباتش با روزنامهنگاران و خبرنگاران از هيچكس جملهاي اضافه تحسين نكرد. اگر بخارا را ميستود، مشخص ميكرد به خاطر چه بخارا را ميستايد. اگر انتقادي به بخارا داشت به صراحت مينوشت كه چرا انتقاد داشت. او دشمن شلختگي و از اين مقوله گريزان بود. ياد او را گرامي ميداريم با بسياري از خاطراتي كه از او در خاطر داريم و ديگران نيز بايد درباره آن بگويند.