شرط اول قدم آن است كه مجنون باشي
بيستمين روز ماه مهر روز بزرگداشت حافظ است؛ روزي كه اهالي توييتر هر سال آن را فراموش نميكنند و در هشتگ «حافظ» درباره اين شاعر بزرگ ايراني مينويسند يا بيتهاي دوستداشتني خود را از ديوان حافظ به اشتراك ميگذارند. آنچه ميخوانيد منتخبي از اين نوشتههاست كه در هشتگ «حافظ» جمع شده است:
«اونجايي كه حضرت حافظ ميگه: داني كه چرا سِرّ نهان با تو نگويم؟ طوطيصفتي! طاقتِ اسرار نداري... جواب خيليهاست و حكايت بعضي از آدماي دورمونه»، «حضرت حافظ هفتصد سال پيش گفته: نواي بلبلت اي گل كجا پسند افتد/ كه گوش هوش به مرغان هرزه گو داري... همين بيت نشون ميده از همون موقعا هم يه سري بودن كه امير تتلوها و حامد همايوناي اون زمان رو به شجريان ترجيح ميدادن»، «آيا ميدونستين كه هزينه ساخت آرامگاه حافظ از طلاهاي بقعه شيخ صفيالدين اردبيلي تامين شد به سال ١٣١۴ خورشيدي؟»، «از بين اشعار حافظ اين بيت رو بيشتر از همه دوست دارم: دور گردونگر دو روزي بر مراد ما نرفت دايما يكسان نباشد حال دوران غم مخور»، «در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آن، شرط اول قدم آن است كه مجنون باشي»، «هم گلستان خيالم ز تو پرنقش و نگار/ هم مشام دلم از زلف سمن ساي تو خوش/ در ره عشق كه از سيل بلا نيست گذار/ كردهام خاطر خود را به تمناي تو خوش»، «بايد يكي هم باشه كه به زبون حافظ بهش بگيم: سخن اين است كه ما بيتو نخواهيم حيات»، «چقدر اين شعر رو دوست دارم: خيال روي تو در هر طريق همره ماست/ نسيم موي تو پيوند جان آگه ماست/ با وجود مدعياني كه منع عشق كنند/ جمال چهره تو حجت موجه ماست»، «من به همين چيزهاي كوچك و ساده هم دل خوشم، به همين فال حافظ كه به يار بازآيد باز ميشود، يا به باراني كه وقتي تو را آرزو ميكنم شروع ميكند به باريدن»، «۲۰ مهر ماه روز بزرگداشت حافظ است. گرفتن فال حافظ، فرهنگي قديمي است كه از زمانهاي دور براي ما به يادگار مانده»، «چگونه شاد شود اندرون غمگينم به اختيار كه از اختيار بيرون است»، «صبحدم از عرش ميآمد خروشي عقل گفت قدسيان گويي كه شعر حافظ از بر ميكنند»، «ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم/ اي بيخبر ز لذت شرب مدام ما/ هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است بر جريده عالم دوام ما»، «اگه بخوام سه دهه زندگي خودمو تو يه بيت خلاصه كنم اين بيت منتسب به حافظ رو ميخونم: «به آب زمزم و كوثر سفيد نتوان كرد/ گليم بخت كسي را كه بافتند سياه» و «آقاي حافظ اگه راست ميگي الان بنشين بر لب جوي و گذر عمر ببين».