مسخ شدگي با مصرف!
شينا انصاري
در دام مصرف بيرويه افتادهايم؛ در تله «بيشتر بهتر است». تا بر سردر فروشگاهي واژه حراج ميبينيم براي خريد آماده ميشويم. هنوز عرق خريدمان خشك نشده در فكر خريد بعدي هستيم. رسالت توليدكنندگان انبوه و شركتهاي معظم سرمايهداري نيز همين است:«ايجاد حس نياز در خريدار» و «مصرف
هر چه بيشتر». آنها با توليد محصولات جديد و جذاب مصرفي، اين حس را به مصرفكننده القا ميكنند كه لباسها يا لوازم مصرفي شما ديگر مطابق مد امروز نيست و بايد جايگزين شوند. گويي شبكهاي پيچيده از تنوع اشياي مصرفي روزانه، انسان امروز را محاط كرده است. كافي است تعداد لباس، كفش و ساير ملزومات شخصي كه هريك از ما دارد را با پدربزرگها و مادربزرگهايمان مقايسه كنيم تا دريابيم به چه ميزان در چنبره مصرفگرايي اسير شدهايم؛ متاسفانه اين روند معيوب مصرفزدگي براي فرزندانمان نيز به شكلي دست و دلبازانه و حريصانه در حال اجراست. با وجود مشكلات مادي جامعه امروز ايران، فرزندان طبقه متوسط آنقدر از پوشاك و لوازم مصرفي در اختيار دارند كه ديگر به راحتي لباس نو و يا اسباببازي جديد دلشادشان نميكند.زماني كيفيت بالاي محصولات موجب ميشد كه تا سالها مورد استفاده قرار بگيرند، امروز اما توليدات انبوه شركتها، تغييرات سريع طراحيها، افت كيفيت برخي محصولات به واسطه ايجاد نياز به خريد بيشتر؛ فستفشنها و تبليغاتي كه مدام از رسانهها و شبكههاي اجتماعي به ما ميگويد، خريد بعدي حتما رضايتمندي بيشتري براي ما به دنبال خواهد داشت سببساز مشكلات عديده
محيطزيستي در كشورهاي مختلف جهان شده است. دود آسيبهاي زيستمحيطي ناشي از مصرف فزاينده نيز توامان به چشم كشورهاي توسعه يافته و كشورهاي در حال توسعه و فقير ميرود. جدا از آلودگيهاي ناشي از توليد پسماندها در كشورهاي توسعه يافته و فعاليت صنايع توليدي آلاينده در كشورهاي در حال توسعه در حال حاضر معضل گرمايش زمين و عوارض مخرب آن همچون ذوب شدن يخچالها، بالا آمدن سطح آب درياها، تغييرات در الگوهاي بارندگي و نابودي برخي گونهها، مسالهاي جهاني است كه آثار آن متوجه همه موجودات زنده روي كره زمين خواهد بود.گرچه اولويت براي كاهش مصرفگرايي و توليدات آسيبرسان به محيط زيست بايد بر شركتهاي توليدي متمركز باشد اما با توجه به منطق دنياي سرمايهداري كه از هر روشي براي فروش بيشتر بهره ميجويد، آگاهيبخشي و تغيير در سبك زندگي و مصرف محدودتر از جانب مردم ميتواند اين روند نابهنجار را بهبود بخشد. امروزه مينيماليسم يكي از گفتمانهايي است كه در واكنش به ترويج زندگي پر زرق و برق مصرفي در جوامع توسعهيافته شكل گرفته است. اين سبك از زندگي، معناي واقعي زندگي را در مصرف محدودتر و تعلق كمتر به اشيا جستوجو ميكند. رويهاي كه در آموزههاي ديني ما مبني بر سادهزيستي، قناعت پيشگي و پرهيز از اسراف نيز ريشه دارد ولي متاسفانه سالهاست كه از جانب ما فراموش شده است. كسب منزلت اجتماعي و تشخص بخشيدن به زندگي پر از ريخت و پاش در جامعه با هدف تامين منافع شركتها و بيتوجهي به اين واقعيت كه تبعات زيانبار مصرفگرايي، نابودي و تخريب طبيعت و به تبع آن تهديد سلامت و بقاي انسانها و ساير موجودات زنده را در پي دارد به خريد آگاهانه، تغيير باورها و الگوي تازهاي از نحوه مصرف نياز دارد. فراموش نكنيم پويشهاي اجتماعي كه در كشور ما براي نهادينه شدن كنشگري محيط زيستي و زندگي سازگار با طبيعت آغاز شده در مقابل مصرفگرايي رو به رشد در جامعه بسيار نحيف است؛ و قطعا آگاهي جمعي، مطالبهگري عمومي و مشاركت بيشتر مردم به تقويت و تحرك اين پويشها منجر ميشود.