مراجعه به مردم
محمد كاظمي
نهتنها در جامعه ما كه در بسياري از كشورها همواره دوراهيهاي مهمي پيش ميآيد كه تعيين تكليف آنها استراتژيك و راهبردي است. درواقع ملتي موفق است كه بتواند در بهترين زمانها با بهترين روشها مسائل خود را بشناسد، تصميمات ضروري را اتخاذ كند و با اراده و استحكام تجويز عقل و خرد خويش را به اجرا درآورد. سالهاست كه در كشور ما مسائل مهمي وجود دارند كه سياسيون و نخبگان و حتي مسوولان مختلف روي آنها اختلاف دارند و بحثهاي زيادي در سپهر جامعه روي آنها شده ولي هنوز پيرامون آنها يك تصميم روشن و نهايي گرفته نشده است و اتفاقا نفس تاخير در تصميمها تاكنون زيانهاي زيادي براي كشور داشته است. به نظر ميرسد يكي از دلايل عدم تصميم روي موضوعات راهبردي عدم استفاده از راهكارهاي متداول و مدرن بشري است. اتفاقا در قانون اساسي ما راهكار آن به صراحت ذكر شده است و با مقدماتي ميتوان به آراي عمومي مراجعه و پيرامون برخي از موضوعات همهپرسي كرد. اين روش مهم و راهگشا علاوه بر اينكه به بسياري از سردرگميها پايان ميدهد و سبب روشن شدن راه آينده ميشود و به اصطلاح تكليف همه را مشخص ميكند به جامعه ثبات و استحكام و شخصيت بيشتر ميدهد كه پيرامون موضوعي اقوال مختلف را بشنوند، فكر كنند و بهترين را انتخاب كنند.
وقتي ساختار قانون اساسي ما مردمسالارانه است و همه اركان نظام مستقيم يا غيرمستقيم به وسيله مردم تعيين ميشوند معلوم نيست كه چرا عدهاي با آن به مخالفت برميخيزند و پس از 40 سال نميگذارند كه به يكي از اصول قانون اساسي عمل شود. از جمله موضوعات مهمي كه اين روزها رييسجمهور محترم به آن اشاره كردهاند و ميشود كه پيرامون آن به آراي عمومي مراجعه كرد موضوع تعامل يا تقابل در سياست خارجي است. هر چند عدهاي بلافاصله موضع گرفتند و گاهي عنوان ميكنند كه در اين زمينه ابهامي وجود ندارد ولي اگر چنين سوالي ازمردم پرسيده شود ميتوان ادعا كرد كه بسته به پاسخ ايرانيان سياست خارجي جمهوري اسلامي روشنتر از هر زمان ديگري به راه خود ادامه خواهد داد و با حمايتي كه از اين طريق از مردم كسب ميكند استحكام مثالزدني مييابد. روشن است كه ميان تقابل و تعامل تفاوت بسيار وجود دارد و معيار شدن يكي از اين راهبردها در سياست خارجي آثار فراوان به همراه خواهد داشت. هركدام از روشهاي فوق فوايد و مضار احتمالي خود را دارند ولي مردم هر كدام را انتخاب كنند در واقع سرنوشت خود را رقم زدهاند و كسي نميتواند از انتخاب آنها سر باز زند. مسلما در سياست تعامل، هيچ كس به ضعف و ذلت رضايت ندارد همچنان كه در سياست تقابل، جنگ و درگيري مراد نيست. غرض آن است كه آيا بر نرمشهاي قهرمانانه تكيه بيشتر شود يا درشتي و عدم انعطاف همواره به مورد اجرا گذاشته شود؟ نه تنها در اين مورد بلكه خصوصا در سياستهاي داخلي مراجعه به آراي عمومي كاملا راهگشا و راهنماست. اتفاقا وقتي قرار بر اين ميشود كه پس از گفتوگوها و بحثها و مناظرهها در موضوعي مردم نظر نهايي را بدهند، پس از همهپرسي آرامش فراگيري حاصل خواهد شد و حجت بر همه تمام خواهد شد و انرژيها و ظرفيتها آزاد ميشوند و رفتهرفته جامعه راه خودآگاه خويش را بهتر ميشناسد و با سرعت و دقت بسيار بيشتري به توسعه كشور خود ميپردازد. چه خوب خواهد بود كه در زمان اقتدار جمهوري اسلامي راه همهپرسي باز شود و آسيبهاي احتمالي از اين ناحيه شناسايي و برطرف شوند. خداوند بر درجات امام راحل بيفزايد كه با وجود اقتدار و توانايي و مقبوليت بسيار بالايي كه داشت و ميتوانست هر تصميمي اتخاذ كند، سنت حسنه انتخابات واقعي و جدي را در كشور بنا نهاد و نشان دادكه باورش به مردمسالاري ديني هرگز نمايشي نبوده وحتي در زمان جنگ تحميلي آن را فرو ننهاد. دموكراسي با همه لوازمش نياز راهبردي جامعه ماست و همهپرسي يكي از نمادهاي بارز و اساسي آن است.