ما را مس كنيد
غلامرضا طريقي
ماجراهاي فيلم «خانه پدري» درست وقتي پيش آمد كه من تسليم اشتياقم شدم و با وجود نارضايتي «احمدرضا درويش» گرامي نسخه زيرنويسدار فيلم «رستاخيز» را ديدم. همين اول بگويم كه من ادعايي درباره سينما ندارم و فقط مخاطب پيگير فيلم و سينما هستم. از همان زمان كه خبر ساخت فيلم «رستاخيز» منتشر شد سالها اشتياق ديدنش را داشتم و همين اشتياق سرانجام وادارم كرد فيلم را دانلود كنم و ببينم. راستش براي من كه سالها منتظر ديدن يك شاهكار يا حداقل فيلم بسيار خوشساخت و خاص بودم اين فيلم جاذبهاي نداشت. چيزي در كل فيلم هيجانزدهام نكرد. شايد هم دليل اين هيجانزده نشدن به دليل توقع بسيارم از كارگردانش بوده باشد. در همين زمان ماجراهاي فيلم كيانوش عياري هم باعث شدند به اين فكر كنم كه چرا اهالي غيرفرهنگي عالم فرهنگ دست از سر محصولات بيچاره فرهنگي برنميدارند؟ من فيلم خانه پدري را نديدهام هيچ دفاعي هم از فيلم نميكنم ميخواهم عرض كنم كه در نهايت بعد از ديده شدن فيلم رستاخيز هيچ اتفاقي در دين و ايمان مردم نيفتاد. فيلم عياري هم چه خوب و چه بد توسط جمعي از اهالي فيلم ديده ميشد و تمام. اين همه حاشيه ساختن براي پيشبرد منافع سياسي و گروهي لزومي ندارد. اساسا ميخواهم عرض كنم كه فرهنگ و هنر متاسفانه سالهاست كه خاصيت جريانساز بودنش را از دست داده است. من از ديگر كشورهاي دنيا خبر ندارم اما در مملكت ما حتي اگر عجيب و غريبترين كتاب را با غير عاديترين محتوا هم منتشر كنيد هيچ اتفاقي نميافتد. مثلا اگر يك كتاب منتشر كنيد و در آن ادعا كنيد شب روز است و روز شب و اين كتاب بسيار پرفروش هم باشد ماجرايي پيش نميآيد. دليلش هم واضح است. با اين تيراژهايي كه ما كتاب منتشر ميكنيم انگار داريم با خودمان شوخي ميكنيم. كتابي كه تيراژش هزار جلد است در بهترين حالت و به شرط فروش همه نسخهها در هر استان سي نسخه فروش خواهد داشت و اين يعني اينكه ما تقريبا به تعداد هر شهر يك جلد كتاب خواهيم داشت. چنين فروشي يعني هيچ. يعني حتي اگر هر جلد كتاب را ده نفر هم بخوانند و از آن تاثير بگيرند باز آمار چيزي در حد هيچ است. در سينما اوضاع كمي از اين بهتر است اما واقعيت اين است كه در همان حوزه هم همين شرايط پيش ميآيد. شما در بين همسايههايتان چند نفر را ميشناسيد كه مدام براي ديدن فيلم غيركمدي به سينما ميروند و آنقدر با جديت فيلمها را ميبينند كه از آنها تاثير ميگيرند؟