شب يلدا فرصت شادي
فريدون مجلسي
به مناسبت شب يلدا معمولا مطالبي درباره آن نوشته ميشود كه يادآور تاريخ و سنتها و سوابق آن است. معني يلدا از ريشه فلان زبان سامي گرفته شده و دلايل حضور انار و هندوانه بر سر سفره يلدا و شايد بر سر كرسي چيست و يلدا چه ربطي با تولد دوباره مهر دارد و آيا ربطي به همزماني با ولادت عيسي مسيح هم دارد؟ مانند نوروز و هفتسين كه از تاريخچهاي آغاز ميشود و به تعبير و تفسير سينهاي هفتگانه و حكمتي كه پشت آن وجود دارد و اينكه هر كدام نماد چه چيزي است، بحث ميشود. ميدانم كه نوروز و يلدا را از قديم در سرزمين گستردهاي كه با جذر و مد سياسي بزرگ و كوچك ميشده پاس ميداشتهاند و جشن ميگرفتند و ميگيرند. پس يلدا را هم مانند نوروز نه فقط در ايران كه در افغانستان و تاجيكستان و جمهوري آذربايجان و تركمنستان و ازبكستان و حتي در ميان كردهاي خارج از ايران به همين صورت جمع خانوادگي و دوستانه و چيدن ميوه و خوراكيهاي خاص و خوردن و شنيدن در فرصتي كافي كه بلندترين شب سال است به شادي و مهرباني ميگذرانند. در جمهوري آذربايجان نيز بر آن تعصب ميورزند بهطوري كه شنيدهام درصدد ثبت آن به عنوان ميراث فرهنگي خود برآمدهاند كه به آنها هم حق ميدهم. آنان نيز در اين مراسم و رسم بيزيان شريك هستند و ميراث فرهنگي مشتركي در كل منطقه است. سوابق تاريخي آن از ديدگان من فقط در آن حد مهم است كه طي سدهها بوده و جا افتاده و رنگي فرهنگي به خود گرفته و بخشي از خاطرات مشترك مردمي شده است كه اين اشتراك فرهنگي موجب احساس خويشاوندي و نزديكي بيشتر ميشود، وگرنه براي تعبير و تفسيرهاي تاريخي آن و نقش نمادين دادن به آيينها و خوراكي آن اهميتي قائل نيستم. مانند نوروز همين است كه هست و همين خوب است. ابزار و وسايل و خوراكيها مانند درخت كريسمس و گويهاي رنگي و چراغ و نوارهاي رنگي نزد مسيحيان، براي زيبايي و شادي است. مراسم ديگر كه به نوبه خود اهميتي در ايجاد خاطره مشترك دارند، اغلب رنگ عقيدتي دارند. مردم نيز از پاسداشت آن توقعاتي دارند، مانند نذر اينكه صاحب پسري يا دختري شوند، بيمارشان شفا يابد، به مراد دل برسند، محصولشان خوب و مصون از آفت باشد و از اين قبيل. از نوروز و يلدا كسي چنان اميد و توقعي ندارد و با اين حال براي مردم شيرين و دوستداشتني و ماندگار بيتوقع است و تكرارش ميكنند. شاعران بلندي سياه يلدا را به گيسوي يار تشبيه كرده يا براي فرصت همنشيني طولانيتر الهام گرفتهاند. هندوانه و خربزه هم كه در گذشته گلخانهاي نبود يا از جيرفت حمل نميشد، به زحمت در ميان كاه نگه ميداشتند كه در سرماي سر چله جالب و خوشمزه است. همين و بس. انار هم نه نماد بارآوري است چون دانههاي بسيار در دل دارد و نه هيچ چيز جر اينكه خوشمزه و خوشرنگ و شاديآور است؛ لابد سنت حضور آن از قرنها پيش در سفره يلدا به دليل فراواني آنتياكسيدان آن هم نبوده است! آجيل و انجير نخ كشيده كه اكنون بادام هندي به آن افزوده شده و هر چيز ديگر كه شيرين و خوشمزه باشد، اگر تورم اجازه دهد، بهانهاي براي خوردن و شادي بودند. شما هم بخوريد و بياشاميد و شاد باشيد، اما اسراف نكنيد! از يلدا فقط توقع فرصتي براي گردهم بودن و شاد بودن و شعر خواندن داشته باشيد كه بهترين توقع از زندگي است و فرصت براي آن اندك است. در حالي كه فرصت براي غم و اندوه و رنج بسيار است.