يلدا و پيرايههاي سرمايهداري
نيوشا طبيبي
آيين شب يلدا همانند تمامي سنتهاي قديمي اقوام و ملل ديگر در طول زمان و هماهنگ با تاريخ و اعتقادات و اسطورههاي ايران زمين در باور مردم جاي گرفتهاند. اين سنتها شناسنامه و وجه تمايز و تشخص هر ملت قديمي و صاحب فرهنگ و تاريخ است. ملل نو، مردمي كه در كشورهايي جديد سامان يافتهاند، براي آنكه بتوانند به زيست جمعي خود در چارچوب مرزهاي ملي ادامه دهند، نياز دارند كه مراسم ملي و سنتهاي جمعي داشته باشند. چنين است كه دولتها يا خود مردم چنين رسوم و آيينهايي ابداع ميكنند. يلدا، يكي از سنتهاي نمادين ايراني است. نماد اميد بشر به غلبه نهايي خوبي بر بدي. پيشينيان ما، هزاران سال پيش به نيروي علم و محاسبه دريافته بودند كه اين شب از شبهاي ديگر سال اندكي طولانيتر است. در فرهنگ ايراني/اسلامي، نور مظهر اهورامزدا/خداوند يكتا تلقي شده و زاييدن صبح نو پس از شبي طولاني نماد غلبه نيكويي بر كژي و بدي شمرده ميشود. چنين است كه ايرانيان از ديرباز در اين شب طولاني كنار هم ميماندند، دور هم مينشستند و براي حلول نيكي و نور دعا ميكردند. شب چره ميخوردند و با شاهنامهخواني و غزلخواني و تفال زدن به حافظ، شب تاريك را سر ميكردند و نور را تنها نميگذاشتند تا صبح دوباره بدمد. بيروني در آثار الباقيه، روز پس از اين شب را به «خرم روز» تعبير كرده و در ادامه فرموده كه در اين روز «نور از حد نقصان به حد زيادت» خارج شود. شب يلدا، نوروز، مهرگان و جشنهاي ديگر ايراني كه ديگر چندان نشاني از آنها نمانده است، مناسبتهايي بودهاند كه خانواده را دور هم و بر گرد سفرهاي مينشاندهاند. در يلدا هر ناحيه خوراكي ويژه و مخصوص به خود داشته اما جزو اصلي سفره يلدا، خشكبار بوده و هست. از آنجا كه جشن يلدا، مناسبتي دهقاني و كشاورزي بوده، دانههاي خوراكي كه براي زمستان ذخيره ميشده بر سر سفره نهاده ميشدهاند. ويژگي جشنهاي ايراني، سادگي در برگزاري و اداي اين مناسبتهاست، به نحوي كه اين جشنها در خانه دهقان و پيشهور و روستايي تا دربار پادشاهي كم و بيش با يك كيفيت برپا ميشدهاند. نهادن چند مشت خشكبار و يكي، دو دانه انار يا ميوهاي ديگر بر سر سفره براي شب چره، در توان اكثر خانوادههاي ايراني بوده است. سفره پادشاهي هم بيشتر از اين نبوده. اما وااسفا كه عناصر غير ايراني و زخارف و پيرايههايي كه بر اين سنتهاي ساده و انساني بستند، به جا آوردن اين رسوم را براي مردم سخت و صعب و گران كرده. اداهاي لوس و خنكي كه پايه در بازيهاي سرمايهداري غرب و فروش بيشتر و دست در جيب خلايق كردن دارد، نوروز و يلدا را به مناسبتهايي تبديل كرده كه هزينه به جا آوردن آنها گران شده و بر دوش خانواده سنگيني ميكند. كاسبكاران نامهرباني هم كه از اين فرصتها سوءاستفاده ميكنند و آجيل و شيريني را به قيمتي گزاف به دست مردم ميدهند، سفرهها را خاليتر ميكنند و به جا آوردن سنتها را سختتر. تبريك گفتن يلدا و هديه يلدايي دادن و رنگ قرمز را رنگ يلدا قرار دادن - به تقليد كريسمس و جعل سانتا توسط كوكاكولا به عنوان نماد آن - از اين قبيل ابداعات و جعليات زشت و غير ايراني هستند كه بهانه ترك اين سنتها و رسوم تاريخي ايراني را به دست بيحوصلهها ميدهند. رفته رفته نوروز و يلدا اختصاص پيدا ميكند به عدهاي بيغم ثروتمند كه بويي از اصالت و فرهنگ ايراني نبردهاند و فقط به دنبال فرصتي براي عرض اندام و نمايش خود هستند. سوداگران براي اين مناسبتها، مد و لباس و رنگ طراحي ميكنند و به آنها ميفروشند و مردم عادي ايران كه صاحبان اصلي و مبدعان واقعي اين سنتها و آگاه به ريشههاي فرهنگي و تاريخي آنها هستند، بركنار ميمانند. بايد يلدا را از دست كاسبكاران و مدبازان و ثروتمندان بيغم و بيفرهنگهاي مدعي در امان نگه داشت. پس به سنت آبا و اجدادي، سفرههاي يلداي ساده و بيتشريفات و ارزان برپا داريد، بيريا و بيتعارف دوست و خويش و همسايه و آشنا را بر سر اين سفرهها بخوانيد و براي تابيدن دوباره نور بر زمين و كم شدن شر كودككشان و تحريمكنندگان و ظالمان از سر جهان دعا كنيد.