حاج قاسم؛ پهلواني جهاني
قاسم ميرزايينيكو
«حاج قاسم سليماني»؛ آن بزرگمرد، آن جوانمرد، آن سردار جهاد و مقاومت به شهادت رسيد و مگر جز شهادت حق او بود؟! از پيروزي گريزي نيست.
حرفي كه در حجاب ز گفت و شنود بود / آخر به رمز گفت و به ايما شنود و رفت...
حاج قاسم اهل كرمان بود و كرمان شهر مهربانان است؛ قاسم كرماني و خلق خدا و ...
هميشه حضور ساده و بيريا، ميان مردمان؛ مثل همه و البته شايد مثل هيچكس. سپهبد قاسم سليماني اما فرمانده سپاه بود و فرمانده لشكر دوران جنگ. سرباز دفاع از حرم و ژنرالي بيمثال و بيهمتا. جناب سليماني، ميدانكار عملياتي و همراه حضرت آيتالله هاشمي در عرصه سازندگي و پشتيباني در اطلاعت سپاه، يك قاسم كه هميشه همراه سپاه بود. يك نام كه به «نيروي قدس» گره خورده است.
اما جلوه ديگر قاسم سليماني، دفاع همهجانبه و پشتيباني ديپلماتيك او در دوران برجام بود و آمادهسازي منطقه و جهان براي ارتباط موثر! و اين همان نقطه تفاوت حاج قاسم با كجانديشي، دلواپسي و اقتدارگرايي است؛ اين البته ريشه در فطرت و ذات فردي و خانوادگي و رشد و بلوغ اجتماعي دارد و به اين دليل است كه ميگوييم نقش حيات جنبي قاسم سليماني غيرقابل انكار است؛ او هيچ نبود مگر يك وجود پنهان عارفانه، فيلسوفي عميق، شاعري ساده و رئوف شعر رفاقت با كودكان و جوانان اين سرزمين. حاج قاسمي كه روضهخوان دستگاه ارباب بود، حاج قاسمي كه يكبار پيش از آنكه بميرد، شهيد شده بود و شايد همين «شهود» بود كه در سلولهاي بدن حاج قاسمي كه ميشناختم، جريان داشت تا او را به خلوص و عروج روح از بدن برساند و آن جان اهورايي را آزاد سازد و رها! اينها اما مقابل قاسم عرصه مبارزه و مقاومت برابر داعش هيچ نبود. قاسمي كه مقابل اسلام ساخته ايادي امريكا و انواع تروريسم و طالبانيسم در جهان ايستاد و ايستادگي كرد. نجات عراق از مهاجمان سر رسيده به بغداد و رهايي جان و مال و ناموس بشريت تا تمام كردن غائله امريكايي و عربي «داعش» - اين موجود بيقواره - از اقدامات مهم حاج قاسم بود. اين روزها همه از بودن با حاج قاسم ميگويند و همه مشغول يادگاري ساختنيم با سليماني؛ هر كس از ظن خويش؛ اصلاحطلب و اصولگرا، همه تلاششان اين است كه با ذرهذره سلول پيكر حاج قاسم كه در آن عشق به وطن نهفته است، پيمان ببندند و اينجاست كه بايد ضمن تحسين اين روحيه، هشدار بدهيم كه مبادا حاج قاسم مصادره شود؛ بگذاريم هركس از زبان خودش از او بگويد! حاج قاسم ابرمرد يك تاريخ است؛ قهرمان نسل انقلاب! او ابرمرد اين انقلاب 40 ساله است و ميتواند نماد وحدت و آشتي انقلابيون باشد! حاج قاسم خود آزادي است و خود انقلاب؛ حاج قاسم با «امام حسين» آغاز ميشود، در «انقلاب» متجلي شده و در نهايت به «آزادي» ميرسد و اين است، حكايت جرياني پويا و زنده! حاج قاسم احرام خون بسته، لبيك جنون گفته و مشكي است در دست علمدار اين لشكر صاحبزمان! حاج قاسم ميچرخد و پيكرش، نواي نينامه است تا به آغوش كرمان بازگردد! امروز قلب تمام انسانهايي كه به نام حاج قاسم ايستادهاند، مزار سليمان است! حاج قاسم عزيز! امروز ما تو را زيارت ميكنيم تا در رستاخيز خويش برخيزيم و نام تو را كه در زمان نميگنجد، فرياد كنيم؛ چراكه تو همان عينيت حركت جوهري و حكمت متعاليهاي! چراكه تو حاج قاسم سليماني هستي! پهلواني جهاني!