• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4558 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۹ دي

بسم‌الله مقلب القلوب والابصار

حجتي كرماني

در حاشيه عزاي عامه شهادت سردار دل‌ها...

مقدمه: اين قلم پيوسته از وحدت، آشتي عام و شامل و فراگير نوشته و بازگشت به وحدت نخستين انقلاب را كه در 22 بهمن 57 تجلي عام و فراگير وتجلي معجزه‌آسا داشت فرياد كرده است...

و اين روزها كه عام و خاص و دهاتي و شهري از هر قوم و قبيله و شهر و ديار و كوي و برزن در عزاي عام و فراگير شهادت سردار شهيد قاسم سليماني كه به حق- سردار دل‌ها-‌ لقب يافت شركت شورانگيز چند ميليوني داشتند، اين «وحدت» «بازگشت» و «آشتي»، به ظهور و بروز رسيد چرا كه به چشم ديديم كه گرايش‌هاي مختلف و متضاد از اصولگرا و اصلاح‌طلب، ملي‌گرا و باستان‌گرا، انقلابي و غيرانقلابي...

هشتادو‌هشتي‌هاي موافق و مخالف، وفاداران و معترضان به حاكميت و حاكمان و حتي بسياري از اپوزيسيون‌ خارج‌نشين عزادار سردار شهيد بوده و همدردي خود را با بازماندگان پرافتخار حاج قاسم و امت عزادار ايران ابراز داشتند.

اجتماعات گسترده و فراگير در اقصي نقاط كشور- علاوه بر سراسر جهان اسلام و حتي در كشورهاي غيراسلامي نشان داد كه در جان مردم و عموم طبقات ايمان و اعتقاد به راستي و شجاعت و فداكاري و صميميت و اخلاص، رسوخ دارد كه در موقعيت‌هاي ويژه‌اي- چون موقعيت كنوني- به ظهور و بروز مي‌رسد.

ما در اين چهل سالي كه از انقلاب معجزه‌آساي اسلامي گذشته، به جز ايام نخستين انقلاب و پس از آن روزهاي عزاي عام رحلت امام خميني (رضوان‌الله عليه) هيچگاه چنين جلوه‌هاي باشكوهي از اجتماعات خودجوش و پرشور و صميمانه مردم نديده بوديم و اين را ماها كه روزهاي اول انقلاب را در سراسر كشور- و خارج- شاهد بوده‌ايم. خيلي بهتر و گوياتر از آنچه نسل‌هاي دوم و سوم مي‌فهمند مي‌فهميم.

اينها مقدمه بود و قدري هم توضيح واضحات! اما حرف من در اين مقاله اين‌است كه دغدغه خودم را از «استثنا»ي چشمگيري كه نشان از وجود نوعي جدايي مزمن و ريشه‌دار در پاره‌اي از اقشار بالادستي انقلاب اسلامي جا خوش خورده و گستره‌اي هرچند محدود ولي كارساز و سرنوشت‌ساز را همچنان جدا و محذوف مي‌دارد، ابراز دارم. مطلبم را واضح و پوست كنده و صريح مي‌گويم و پيشنهادم را عرض مي‌كنم:

در ميان كساني كه در رسانه‌ها خوانديم كه در عزاي سردار شهيد اظهار همدردي كرده‌اند، به جز سياست‌مداران، هنرمندان و نويسندگان نام‌آور امريكايي و روسي و جز اينها از نام‌آوران سياسي و ادبي و هنري ايراني چند نام مشهور جلب‌توجه مي‌كرد كه من به دو مورد اشاره مي‌كنم، اولي كه خيلي عجيب است اردشير زاهدي داماد محمدرضاشاه پهلوي و وزير خارجه رژيم گذشته ايران و ديگري كه از مقوله ديگري است و جنبه ادبي و هنري دارد نويسنده بلندآوازه و محبوب ايران جناب استاد‌الاساتيد نويسندگان جناب محمود دولت‌آبادي دام‌عزه‌العالي است.

مورد ديگري هم هست كه اهل مطالعه جرائد و مجلات و آشنايان با رسانه‌هاي داخلي و خارجي از من بهتر مي‌دانند...

٭٭٭

اينها را گفتم كه به دغدغه خودم اشاره كنم و درد دلم را با بزرگان انقلاب صريح و بي‌پرده بگويم: چرا جاي بزرگان و نام‌آوراني از چهره‌هاي مطرح دوران اوليه انقلاب كه سمت‌هاي چشمگيري داشتند در رسانه‌هاي رسمي- صداوسيما و روزنامه‌ها- خالي بود؟

اجازه بدهيد به صراحت نام ببرم و عقده‌ام را باز كنم:

حضرات آقايان:

ـ سيد عزيز مهجور سيدمحمد خاتمي نماينده مجلس وزير ارشاد و رييس‌جمهور سال‌هاي...

ـ سيدميرحسين موسوي نخست‌وزير ايام جنگ سال‌هاي...

ـ شيخ مهدي كروبي رييس دوره‌هاي پيشين مجلس در سال‌هاي...

ـ سيدمحمد موسوي خوئيني‌ها دادستان كل كشور در سال‌هاي... و نماينده تهران، نماينده امام خميني در بعثه حج

٭٭٭

اسامي فوق نمونه‌هاي برجسته شخصيت‌هاي غايب در رسانه‌هاي ما در ايام عزاي عام ملت ايران در سوگ شهيد سليماني است كه البته نظايري هم دارد و بسياري ديگر را مي‌توان برشمرد. اضافه كنم كه جاي دوست عزيز قديمي‌ام مرحوم حاج شيخ اكبر هاشمي‌رفسنجاني هم در اين عزا خالي بود.

٭٭٭

سوال من از رسانه‌ها و ارباب جرائد اين است كه آيا اين حضرات و عده‌اي ديگر از «محذوفين» سياسي كشور، به اندازه اردشير زاهدي- داماد شاه و وزير خارجه رژيم گذشته- حق اظهار وجود و مطرح شدن در رسانه‌ها را نداشتند؟ و ندارند؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون