مديريت و اهميت سوگواري
ناصر قاسمزاد
هر مرگي با خود آثار و تبعاتي رواني دارد كه افراد به نسبت آنكه با متوفي چه رابطهاي داشتهاند با آن درگير ميشوند. بهطور عمومي آثار رواني مترتب بر بازماندگان يك متوفي شامل «انكار»، «خشم»، «افسردگي» و بعد به صورت آرامآرام «پذيرش» واقعيت است. طي اين مراحل زمانبر است و اگر به درستي پشت سر گذاشته نشود تبديل به وضعيت ديگر با آثار مخربتري ميشود. از طرف ديگر وقتي سوگي رخ داده باشد و مراحل سوگواري كه ذكر شد طي نشده باشد زمينهاي براي تبديل سوگ به خشم فراهم ميشود. در حال حاضر ما در همين ماه چند واقعه تلخ را تجربه كردهايم كه به دليل آنها به سوگ نشستهايم. شرايط پيشآمده را ديگر نميتوان با واژه «سوگ» توصيف كرد و بهتر است آن را «عزاي ملي» بناميم. در اين ميان براي آنچه بر مسافران پرواز هواپيماي اوكرايني رخ داد وضعيت را تفاوت بخشيد زيرا خانوادهها و مردم ابتدا آن را يك حادثه نظير ساير حوادث هوايي تلقي كردند وبعد متوجه شدند حادثه به شكل ديگري روي داده است. همين موضوع مساله سوگ در اين حادثه را از ساير سوگهاي هفتههاي اخير متمايز كرد. در چنين شرايطي آثار واقعه بر مردم نيز متفاوت ميشود و درمان سوگ براي بازماندگان و ديگر افراد جامعه شرايط ديگري ميطلبد. در سوگدرماني سلسله اقداماتي انجام ميگيرد كه مشاوران و روانشناسان با تخصصشان ميتوانند وضعيت درمان را پيش ببرند. حال آنكه چه ما در انجمنمان و چه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي يا نهادي چون شهرداري صحبت از آن دارند كه روانشناسان بسيج شوند و به خانواده قربانيان خدمات مشاورهاي بدهند. اين بخش شخصي ماجراست. اما همانطور كه ميدانيم اين واقعه بر جامعه هم تاثيراتي گذاشته است كه اگر بخواهيم سوگدرماني جامعه را مدنظر قراردهيم اقدامات موثر و نافذي را ميطلبد كه از دست مشاوران و روانشناسان برنميآيد و اتفاقا از افراد صاحبمنصب نظير رييسجمهور به عنوان بالاترين مقام اجرايي كشور ممكن است. او بايد بتواند براساس تعامل با مردم با آنها پيش از هرچيز همدردي كند. يكي از مهمترين كارها كه تاثير بسزايي دارد اين است كه چنين مقامي بين مردم و خانوادهها حاضر شود و نه صرف گفتن تسليت كه تكبه تك خانوادهها با توجه به اسم عزيزان از دست رفتهشان را ببيند و با بهزبان آوردن اسم آنها نشان دهد كه جان آن افراد برايشان مهم بوده است. اما پيش از آنكه بر اقدامات مسوولان اجرايي تراز اول كشور توجه كنيم بايد بر يك موضوع تاكيد كنيم كه آنچه در زمان بروز حادثه براي هواپيماي اوكرايني روي داده شرايطي خاص بوده و...
چه بسا آن را بايد شرايط جنگي تلقي كنيم. در شرايط جنگي سلسله تصميماتي گرفته ميشود كه متفاوت است. چه بسا آنكه هر اتفاق ديگري هم ممكن بود براي كشور و مردم روي دهد. با اين حال و بعد از روشنشدن ماجرا انتظاري كه از بالاترين مسوول اجرايي كشور براي تاثيرگذاري بر جامعه وجود دارد اين است كه او با مردم سخن بگويد. به ويژه آنكه جامعه از پيش از وقوع حوادث اخير در پاييز تجربههايي داشت كه ازدل آن مطالباتي اقتصادي برآمده بود كه در آنجا پاسخ مناسب دريافت نكرد و اتفاقا در آنجا نيز تعامل مناسبي بين رييسجمهور و مردم برقرار نشد. آنچه در بروز چنين حوادثي انتظار ميرود اين است كه شخص اول مملكت از نظر اجرايي بايد با مردم سخن بگويد. حالا هر كس مسووليت ماجرا را برعهده گرفته جاي خود دارد. بنابراين علاوه بر آنكه مرگ و سوگواري آن مطرح است اتفاقاتي بر جامعه رقم خورده است كه آن اتفاق نيازمند واكاوي بوده است. آنچه اينك ابراز سوگ را اندكي نگرانكننده كرده است تجمع آثاري بهجامانده از قبل به ويژه آنچه در پاييز در كشور رقم خورده، بوده است. حال آنكه از سخنگوي دولت ميشنويم كه ميگويد هنوز برنامه خاصي براي همدردي و همراهي با خانواده قربانيان نداريم. اينجا اتفاقا نيازمند تدبير و اتخاذ تصميماتي از سوي دولتمردان هستيم تا بتوانيم آثار و عواقب آنچه بر مردم رخ داده را مرهم بگذاريم و به طي مراحل سوگواري صحيح آنها كمك كنيم.