• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4563 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۵ دي

در باب مسووليت

عباس عبدي

پس از آنكه پذيرفته شد موشك به هواپيما اصابت كرده است كليه كساني كه پيش از آن چنين مساله‌اي را رد و نقد مي‌كردند، دچار يك مشكل جدي اخلاقي و مديريتي شدند. يكي خيلي صريح نوشت كه: گول خورديم. برخي نيز مثل مسوولان هواپيمايي كشوري توجيهاتي آوردند كه از اصل قضيه بدتر بود. آقاي ربيعي نيز در آخرين اظهارنظر خود اعلام كردند كه:«دولت در اين باره دروغ نگفته است بلكه اظهارنظر مسوولان در اين باره بر اساس اطلاعات موجود بود.» جلسه اخير آقاي ربيعي و عذرخواهي ايشان و تاثرشان از واقعه ارزشمند است و نشان‌دهنده نگاه ايشان به اين ماجراست. البته آقاي سردار حاجي‌زاده نيز اين را پذيرفته بود كه مسووليتي متوجه اين افراد و رسانه‌ها نيست و همين استدلال را كرده بود. مي‌خواهم در اين يادداشت بگويم كه اين استدلال از اساس نادرست است بنابراين بايد پذيرفت كه آقاي ربيعي شخصا دروغ نگفته است. زيرا دروغ گفتن به معناي جعل و تحريف آگاهانه يك حقيقت است كه قطعا ايشان چنين نكرده است. به نظرم متهم يا متهمان اصلي هنوز معرفي نشده‌اند. به ظاهر حتي آقاي سردار حاجي‌زاده هم نيست زيرا او برحسب وظيفه اعلام كرده كه در همان روز چهارشنبه مطابق سلسله مراتب نظامي موضوع را اطلاع داده است. آيا اين بدان معني است كه اين بيان مسووليتي را متوجه آقاي ربيعي نمي‌كند؟ يا متوجه رييس سازمان هواپيمايي كشوري نمي‌كند؟ اگر اين افراد حرفي نزده بودند كه مشكلي وجود نداشت. مثل خيلي‌هاي ديگري كه ساكت بودند. آنان يا مي‌توانستند، بگويند كه موضوع با همه احتمالات ممكن در دست بررسي است و كارشناسان وظيفه دارند، نظر قطعي و نهايي را بدهند ولي اكنون آنها به مساله‌اي اشاره كرده‌اند كه اثبات شده، درست نبوده و به صورت آگاهانه و از روي عمد حداقل از طرف منبع ديگري خلاف بيان شده است. البته آقاي ربيعي به علل اعتمادي كه به ساختار اداري مربوط داشته و نيز به علت وظيفه‌اي كه داشته اين خبر را اعلام كرده است. صريح و روشن بگويم اگر من هم سخنگوي دولت بودم و در نهايت همه دست‌اندركاران امر به من مي‌گفتند كه موشك اصابت نكرده و قرينه جدي هم در رد آن نداشتم به‌ طور طبيعي همين رفتار را مي‌كردم و اين در عين حال كه از جانب من دروغگويي نيست...

ولي در واقع من روي اعتماد نسبت به ديگران آن را بيان مي‌كردم. البته مردم از من مي‌شنوند پس طبيعي است كه مردم نسبت به من حساس شوند و پس از اين ديگر به من اعتماد نكنند و حرف مرا نپذيرند. حال چه كار بايد كرد؟ اگر پس از اين ماجرا من بخواهم كماكان در مقام سخنگو باشم طبعا نبايد انتظار داشته باشم كه مردم حرف مرا باور كنند زيرا كه من از پذيرش مسووليت صحت سخن قبلي‌ام استنكاف مي‌كنم. چون نتوانسته‌ام اطمينان دهم كه اطلاعات نهادي و رسمي منتهي به سخنگوي دولت اعتبار كافي دارد. در واقع اطلاعات و اخبار سخنگو به نحوي از ديگر اعضاي حكومت گرفته مي‌شود. اگر ديگران به خودشان اجازه دهند كه اخبار خلاف واقع به من يا سخنگو دهند پس چرا بايد من عهده‌دار اين سمت باشم؟ الزام به شيء الزام به تبعات آن است. ممكن است، حقيقت را به سخنگو بگويند ولي بنابه ملاحظات بخواهند كه آن حقيقت گفته نشود يا حتي قلب شود. ولي در هر حال سخنگو بايد جزيي از اين فرآيند باشد و مسووليت همه اقدامات و سخنانش را بپذيرد والا اعتبار سخنگويي زير سوال مي‌رود. اين استدلال نه فقط براي سخنگو بلكه براي رسانه‌ها هم صادق است. رسانه‌ها مي‌توانند نظرات مسوولان را نقل كنند ولي هنگامي كه به نام رسانه چيزي را مي‌گويند بايد مسووليت‌پذيري آن را نيز داشته باشند. بنابراين آقاي ربيعي دروغ نگفته ولي ناقل اين خبر بوده و مساله درباره اين مورد خاص حل است ولي پس از اين ديگر نمي‌تواند پيش از حل اعتبار منابع خبري‌اش، نقش سخنگويي موثري را ايفا كند در غير اين صورت از اين پس آگاهانه متهم به اين نقل‌ها خواهد شد و نمي‌تواند ادعاي بي‌تقصيري اخير را دوباره تكرار كند. آقاي ربيعي انتظار داشته كه مردم به اخبار او باور داشته باشند. آيا از اين پس هم چنين انتظاري را دارد؟ اگر دارد ابتدا بايد مورد قبلي را حل كند و اگر انتظار ندارد، مي‌تواند به كار خود ادامه دهد. اين توضيحات را درباره موضوعي مي‌نويسم كه به دوست محترم و خودساخته‌اي مربوط مي‌شود البته موضوع فراتر از شخص است. اين فقط يك مصداق است و نه بيشتر. ميزان تالم روحي آقاي ربيعي از اين وضعيت بر كساني كه از نزديك او را مي‌شناسند، پوشيده نيست. اميدوارم در ادامه راه دوباره دچار اين مشكل نشوند چون پذيرفتني نخواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون