يك قهرمان ديگر
حسن لطفي
تعداد فيلمسازاني كه با اولين فيلمشان خوش درخشيدهاند در تاريخ سينما كم نيست. در سينماي دنيا شاخصترينشان اورسن ولز با فيلم «همشهري كين» است. در سينماي ايران هم نامهاي زيادي ميتوان ليست كرد (بيضايي، تقوايي، امير نادري و....) در سالهاي اخير هم ورود جواناني آشنا و شيفته سينما اين تعداد را بيشتر كرده است. جواناني كه برخيشان مثل سعيد روستايي با ساخت فيلم كوتاه وارد عالم هنر هفتم شدند و در همان اثر اول در رقابت جشنوارهاي از باتجربهترها پيشي گرفتند. تعدادي مثل هومن سيدي و نيما جاويدي در اثر دوم و سوم خود جايگاه خود را تثبيت كردند. محمد كارت كه با فيلم «شناي پروانه» در جشنواره سيوهشتم فيلم فجر حضور دارد، فيلمساز ديگري است كه ميتواند در اين ليست قرار گيرد. او كه در فيلمهاي كوتاه داستاني و مستندش هم موفق بوده در «شناي پروانه» با ورود به دنيايي كه در آن سياهي و سفيدي، زشتي و زيبايي، قهرمان و ضد قهرمان كنار هم قرار دارند فيلم نسبتا مقبولي ساخته است. «شناي پروانه» آغاز ليز و پويايي دارد. از آن آغازهايي كه چنگ به ذهن بيننده كنجكاو مياندازد و او را داخل داستان فيلم ميكند. داستاني كه در دنيايي اوباش و اراذلي اتفاق ميافتد كه اگر سري به بعضي محلها بزنيم نمونههايش را به راحتي ميتوانيم پيدا كنيم. فيلم فضاسازي و بازيهاي خوبي دارد. از طناز طباطبايي، پانتهآ بهرام كه نقشهاي كوتاهي دارند تا جواد عزتي، امير آقايي، نيره فراهاني و.... كه بيشتر در چشم بينندهاند همه در موقعيتهايي كه قرار گرفتهاند به خوبي ايفاي نقش كردهاند. البته فيلم فاقد نقص نيست. اما اين نوشته كوتاه و حس خوبي كه در روز اول جشنواره به من وعده ديگري از تماشاگران فيلم داد مانع از آن است كه از آنها بنويسم. فقط گمان ميكنم اگر صحنه پاياني فيلم حذف شود حلقه آغاز و پايان فيلم جذابتر ميشود. خوشبختانه در روز نمايش فيلم «شناي پروانه» فيلم «تومان» ساخته مرتضي فرشباف هم به نمايش در آمد. فيلمي كه بازي بازيگران گمنامش (مير سعيد مولويان و مجتبي پيرزاده و...) در كنار فيلمبرداري خوب مرتضي نجفي و تدوين قابل قبول فيلم و كارگرداني نسبتا خوبش باعث ميشد اعتمادت به نسل جوان فيلمسازي كشور بيشتر شود. البته قصدم از اين تعريف تاييد صد در صدي فيلم نيست و بنا ندارم بگويم حس خوبي كه با ديدن فيلم «شناي پروانه» در من ايجاد شد با تماشاي فيلم «تومان» به حد اعلا رسيد.