• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4582 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۰ بهمن

قرار ما؟! جمعه‌ها آخر پاساژ پروانه

خبر واگذاري پاساژ پروانه از سوي شهرداري و تعطيل شدن جمعه بازار آن بسياري را شوكه كرد. كاربران توييتر فارسي هم با راه‌ انداختن هشتگ «پاساژ پروانه» به اين خبر واكنش نشان دادند و از خاطرات خود در اين جمعه بازار نوشتند و از بسته شدنش ابراز ناراحتي كردند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از اين توييت‌هاست.

«برو جمعه ‌بازار پاساژ پروانه رو ببند. هم يك‌سري از نون خوردن مي‌افتند و هم ديگه كسي جنس دست دوم خوب پيدا نمي‌كنه»، «حالا مهمون خارجيامون رو كجا ببريم آب دوغ خيار بديم بهشون و پز بديم؟»، «من تازه مي‌خواستم برم اونجا غرفه بگيرم جنس بفروشم، بازم برنامه‌هاي درآمدزاييم شروع نشده شكست خورد»، «پس بالاخره تصميم گرفتن پاساژ پروانه رو هم «ساماندهي» كنن!»، «پاركينگ و جمعه بازار پاساژ پروانه براي انجام عمليات ايمن‌سازي تعطيل ميشه»، «پشت اون 200-300 تا فروشنده پاساژ پروانه چند هزار نفر هستن كه شب و روز دارن توليد مي‌كنن. مي‌فهمي داري چي كار مي‌كني آقاي مسوول؟»، «شهرداري پاساژ پروانه رو فروخته به بنياد مستضعفين و يكي، دو هفته ديگه جمعه بازار تعطيل ميشه، اينم دشت اول شب عيد»، «من تصميم داشتم اين‌بار كه ميام ايران برم پاساژ پروانه، حيف شد»، «آقاي بنياد مستضعفين آخه پاركينگ پلاسكو چه ربطي به اونور خيابون داره؟ يكي ديگه از اتفاق‌هاي خوب تهران رو هم دارن مي‌گيرن»، «پاركينگ پروانه هيچ‌ وقت واسه ما مقصد خريد نبود، ولي هميشه يه جايي بود كه ما رو كنار هم مي‌خندوند كه به معناي واقعي كلمه از گشت زدن توش خسته نمي‌شديم. از لازانيا‌هاي كافه ري‌را تا آب دوغ خياراي جذابش و‌ متر كردن خيابوناي بعدش. حداقل ما خيلي لبخند به پاساژ پروانه بدهكاريم»، «قرار ما؟! جمعه آخر پاساژ پروانه»، «امروز پاساژ پروانه بودم. ظاهرا جمعه ديگه آخرين جمعه بازار تهرانه. مي‌گفتن شهردارى فضا رو واگذار كرده به بنياد، آخه همه چي كه منفعت و پول نيست. چرا همچين كاري كرديد؟»، «ولوله تو دل كلي آدم انداختن كه قراره كسبه پاساژ پروانه، جمعه بازار تهرانو، بيرون كنن. از هفته بعد بهشون فضاي كار نميدن.2400 كاسب و هنرمند از شهرهاي مختلف با صدها كارگر و توليدي كه قرارداد دارن و نون درميارن. قيمت‌ها هم به نفع هزاران نفر از مردمه. چي كار مي‌كنيد با زندگي مردم؟»، «من دو بار بيشتر نرفتم پاساژ پروانه. خيلي وقت پيش. گمونم ۸۷ اين‌طورها. تازه دانشجوي ارشد شده بودم. نوستالژي باز و تهرانگرد. الان هم حسم به چيزهاي قديمي حس توامان عشق و نفرته. هم مرگ رو به يادم ميارن هم زندگي رو. اميدوارم نبندنش. خيلي‌ها حس خوبي گرفتن و مي‌گيرن از اونجا»، «اگر سه تا جا بود كه تهران رو قشنگ مي‌كرد يكيش اين بود... من كه نيستم ولي شما همين هفته جمعه بريد يه سر... حتما بريد»، «پاساژ پروانه رو خواستيد ببنديد ببنديد، خط قرمز ما سداسماله»، «حالا شايد باورتون نشه از وقتي من تصميم گرفتم برم جمعه بازار پاساژ پروانه خرت و پرت بخرم كلا كسب و كار اين بندگان خدا وارد بحران شده»، «هي عقب انداختم هي به خانمم گفتم جمعه بعدي تا تعطيلش كردن. برق شادي خاصي تو چشامه الان. ولي اينم بگم يك بار كه به اتفاق رفتيم چنان پشيمان شدم و خفه خون گرفتيم از حجم آدما و فشار قلب كه الان اين‌طوري شدم»، «پاساژ پروانه هم محل كسب‌وكار خيلي از آدم‌ها و خانواده‌هاس، هم يكي از جاذبه‌هاي گردشگري پرطرفدار تهران. چطور ممكنه بخوان اينقدر ساده نابودش كنن؟ واقعا ناراحت‌كننده‌اس اگه اين اتفاق بيفته»، «خبر اومده جمعه ‌بازار پاساژ پروانه قراره تعطيل شه و چه تراژدي‌اي بالاتر از اين»، «اين‌بار كه بياد ايران ديگه پاساژ پروانه نيست، چقدر تعجب مي‌كنه و چقدر فكر مي‌كنه دور بوده، تمام اين وقتي كه نبوده چقدر كش مياد براش وقتي ببينه جايي كه دوست داشت، ديگه نيست»، «اين يكي رو ببنديد من خودم رو آتيش مي‌زنم» و «اين آخرين جمعه پاساژ پروانه و بعد ناهار، نبود كسي؟ آخريشه‌ها».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون