نگاهي به فيلم چاقوكشي ساخته ريان جانسون
حقيقت يك مرگ پيچيده
كامل حسيني
در سكانس آغازين، ميزانسني رعبآور به چشم ميآيد كه بسيار رايج و بديهي و يادآور كاخ «زانادو» در فيلم همشهري كين است؛ يعني ايماژ به رخدادي هولناك. شايد به همين سبب است كه هنوز از زمان روايت چندي نگذشته است كه اولين بحران شديد كه ساير تنشها را به دنبال خود ميآورد در همين كاخ پيريزي ميشود و بدين ترتيب، سلسلهاي از تنشها حول يك مساله ديگر يعني آشكار شدن ماهيت قاتل يا حتي روشن شدن احتمال خودكشي را به دنبال خود شكل ميدهد.
اما آنچه تنشها را بهطور مضاعفي شكل ميدهد غافلگيري و تعليق عميقي است كه مساله ارث عظيم و وسوسهكننده در وصيتنامه «هرلان ترومبي» است. در پيرنگ اصلي كه برخي سكانسها و تنشها از طريق فلاشبكهاي مختلف به پيش ميرود ما با يك بحران ديگر يعني اختصاص تمام ارث به «مارتا» كه پرستار هارلن و همزمان محبوب و ياور واقعي لحظههاي او نيز بود، روبهرو خواهيم بود بهگونهاي كه از دل همين معما هويت مرگ اسرارآميز نويسنده آشكار خواهد شد. از آغاز تا نزديكيهاي پايان، موتيف چاقوهاي بيغلاف متعدد، نگاه عميق به ميزانسن از لابهلاي رنگها و نورپردازيها بهويژه نورپردازي بر چهرهها، جذابيت بصري و معنابخشي كاملا جلوهگر ميشود. البته در كنار موفقيت فرم از محتواي بسيار غني اين فيلم نيز بايد سخن
به ميان آورد. بايد به خاطر داشت كه در اين فيلم طبق عرف جاري جهان سينمايي، گرههاي پيچيده توسط كارآگاه بهطور اطمينانبخش و در زمان كوتاهي (حتي زمان كوتاه سينمايي) باز ميشوند اما در واقع اين فيلم خواسته يا ناخواسته به مسائل بسيار مهمي از حقوق جزا سرك كشيده است كه اغلب به سبب سردرگميها و اختلافنظر ميان حقوقدانان منجر ميشود و حتي مراحل چگونگي كشف ماهيت قتلها را با چالشي جدي روبهرو ميكند. براي نمونه درصد احتمال ردپاي يك شخصي ديگر در ماجراي مرگ يك انسان، دستكاري در فرآيند معالجه يك بيمار توسط شخصي ديگر در غياب پزشك يا پرستارش بهويژه در زمان خطاي پزشكي و... همگي مسائل، ابهامات و پيچيدگيهاي مرگ در زمانهايي است كه افراد ممكن است به خطاي پزشكي متهم شوند. از طرفي ديگر برخي تصميمهاي غيراخلاقي مانند خودكشي حتي در زماني كه مرگ چندان دور نيست را با انتقاد واقعگرايانه و اخلاقي سرزنش ميكند يعني در فيلم چاقوكشي ماجراي خودكشي هارلن به اين پرسش دامن ميزند كه حتي زماني كه مرگ بر اثر قانون پزشكي نزديك است آيا براي ملاحظاتي اخلاقي و كمك به يك انسان ديگر (مانند كمك نويسنده با خودكشي خود جهت نجات مارتا از متهم شدن به قتل يا خطاي پزشكي) ميتوان خودكشي كرد؟ پاسخ؛ منفي است و خودكشي حتي در اينگونه مواقع غيراخلاقي است، زيرا از كجا معلوم شده كه مرگ يك انسان به دليل پيشبيني پزشكي قطعا بهوقوع ميپيوندد؟ همانطور كه بعدها نيز معلوم شد كه نويسنده اگر خودكشي نميكرد باز هم زنده ميماند، زيرا دارو درست به او تزريق شده بود و نقشه «رانسم» راه به جايي نبرده است.