بازاري خالي از متقاضي واقعي
ابوالحسن ميرعمادي
جديدترين گزارشي كه از وضعيت بازار مسكن در شهر تهران منتشر شده، نشان ميدهد كه ميانگين قيمت هر متر واحد مسكوني در پايتخت از مرز 13 ميليون تومان گذشته است. اين آمار به معناي آن است كه براي خريد يك واحد مسكوني 100 متر در تهران بايد بيش از يك ميليارد و 300 ميليون تومان اعتبار فراهم شود و ...
نگاهي به وضعيت درآمدي نسل جديد و جوان نشان ميدهد كه عملا اين قشر ديگر تواني براي ورود به بازار مسكن ندارند. حتي اگر در برخي مناطق شهر قيمتهايي پايينتر از اين ميانگين نيز عرضه شود باز هم نميتوان انتظار داشت با قيمتهاي فعلي نسل جديد حضوري قابل توجه در بازار داشته باشد. از اين رو با كنار گذاشتن متقاضيان واقعي از بازار، آنچه در ماههاي گذشته رخ داده را بايد در ساير حوزهها ارزيابي كرد. يكي از گزينههاي باقي مانده، دلالان يا به عبارتي افرادي هستند كه خانه را به مثابه يك سرمايهگذاري ميبينند. اين افراد با تحليل بازار و ارزيابياي كه از افزايش قيمت مسكن در آينده دارند، واحدهاي مسكوني را ميخرند تا از آنها سود كنند. بخش ديگر معاملات نيز صرفا به جابهجايي ميان واحدهاي مسكوني اختصاص دارد و صاحبان خانه با فروش ملك خود، خانهاي جديد خريداري ميكنند. با توجه به اين شرايط ميتوان گفت كه عملا مسكن از دسترس متقاضيان واقعي خارج شده و گزارشهايي كه در ماههاي گذشته از افزايش خريد و فروشها يا بازگشت رونق احتمالي منتشر ميشود نيز تغييري در وضعيت نسل جديد ايجاد نميكند. وقتي بازار مسكن صرفا به عرصهاي براي سرمايهگذاري تبديل شود، افزايش اقبال به ملكهاي كلنگي و ساخت و ساز جديد در آنها دور از انتظار نيست. در شرايطي كه قيمت مصالح در ماههاي گذشته افزايش يافته و در نهايت هزينه ساخت واحدهاي مسكوني بالا رفته، افزايش خريد و فروش زمين و ملكهاي كلنگي به معناي آن است كه افراد به منظور سرمايهگذاري و با پيشبيني افزايش قيمتها در بازار مسكن به دنبال تحويل واحدهاي جديد هستند هر چند چه اين واحدها و چه خانههايي كه در حال حاضر در بازار عرضه ميشوند در دسترس اقشار كمدرآمد و متقاضيان واقعي نيستند و به نظر ميرسد براي عبور از ركود و بهبود شرايط بازار بايد فكري به حال اين گروهها كرد.