كلاسيك‌هاي جيبي

بنگاه ترجمه و نشر كتاب پارسه سال 1396 انتشار مجموعه «كلاسيك‌هاي ادبي جيبي» را آغاز كرد و امسال مجموعه «شاهكارهاي ادبي جهان» كه قالب كوتاه‌‌شده رمان‌هاي مشهور نويسندگان روسي، انگليسي و امريكايي هستند را براي مخاطب نوجوان منتشر كرده است. اين مجموعه را مي‌توان رمان‌هاي تاريخي و عاشقانه نيز نامگذاري كرد.

رمان «آنا كارنينا» اثري كه لئو تولستوي، نويسنده روسي ابتدا آن را به صورت سريالي بين سال‌هاي 1873 تا 1877 در نشريه «Russian Messenger» منتشر كرد و گفته بود نخستين رمان واقعي‌اش «آنا كارنينا» است، با ترجمه مهدي كريمي در اين مجموعه منتشر شده است. ماجراي عشق، سرخوردگي و شكست كه تولستوي براي روايتش ده‌ها شخصيت اصلي به كار گرفته است. خيانت، ايمان، خانواده، ازدواح و زندگي روستايي و شهري در قرن نوزدهم روسيه درون‌مايه‌هاي اين رمان به شمار مي‌روند. پيرنگ داستان نيز حول رابطه نامشروع آنا و افسر دولتمند كنت ورونسكي مي‌گردد. فضاي حاكم بر رمان، فضاي جامعه اشرافي در روزگار قرن نوزدهم است كه شاهزاده‌ها و كنت‌ها از مقام و مرتبه بالايي در جامعه برخوردار بودند. رمان عاشقانه و تاريخي «برباد رفته» نوشته مارگارت ميچل، نويسنده امريكايي اثر ديگري است كه با ترجمه مهدي كريمي در اين مجموعه منتشر شده است. ميچل كه در طول عمرش فقط همين رمان را نوشت در سال 1937 جايزه پوليتزر ادبيات را دريافت كرد. در ايران نسخه سينمايي «برباد رفته» به كارگرداني ويكتور فلمينگ مشهورتر از نسخه داستاني‌اش است. اين داستان حين وقوع جنگ‌هاي داخلي امريكا و عصر بازسازي روي مي‌دهد. اسكارلت اوهاراي جوان، دختر لوس مزرعه‌داري است كه پس از «لشكركشي شرمن به سمت دريا» با تمام وجود تلاش مي‌كند از فقر دور باشد. مايكل كريلينگ، پژوهشگر ادبيات جنوب امريكا معتقد است اين كتاب «داستاني اقتصادي درباره بازسازي كشوري ويران است.» او در ادامه مي‌گويد:«محبوبيت اين اثر هنگام انتشارش در دهه 1930 اتفاقي نيست چراكه امريكا در حال دست‌وپا زدن براي بيرون آمدن از «ركود بزرگ» بود.» جين آستن، نويسنده ديگري است كه رمان «اِما»ي او با ترجمه نوشين احمدي در اين مجموعه حضور دارد. پيش از اينكه نوشتن رمان «اما» را كه داستانش درباره غرور جواني است شروع كند، نوشته بود:«مي‌خواهم درباره قهرمان زني بنويسم كه هيچ‌كس جز خودم از او خوشش نخواهد آمد.» در نخستين جمله اين رمان هم نويسنده شخصيت اصلي را اين ‌طور معرفي مي‌كند:«ِاما وودهاوس دختر زيبا، باهوش و ثروتمندي بود. ... در طول زندگي‌اش طعم ناراحتي را نچشيده بود. پدرش نجيب‌زاده ثروتمندي بود و تمام خواسته‌هايش را برآورده مي‌كرد.» او قهرمان داستان است و مادرش را در كودكي از دست داده‌ و از زمان ازدواج خواهر بزرگ‌ترش حالا او خانم خانه شده ‌است. او رفتاري پخته‌تر از سن خودش دارد اما از روي تجربه كم و اين باور كه هميشه درست مي‌گويد، كارهاي اشتباهي از او سر مي‌زند. او دختر خودسري است و به خودش قول داده كه هرگز ازدواج نكند اما سرانجام به خود مي‌آيد و مي‌فهمد مدت‌هاست كه به آقاي نايتلي دلباخته است.