سهم ما از اتفاقات
پيمان نوروزي
1- در خبرها آمد شيوع ويروس كرونا باعث لغو تورهاي مسافرتي نوروزي به چين شده است. آژانسهاي مسافرتي هم اعلام كردند تمام تورليدرهاي خود را از چين بازگرداندهاند. اما در كمال تعجب به نقل از برخي مراكز هنوز مسافراني هستند كه تقاضاي خريد بليت چين و رزرو هتل را از آژانسها دارند و اعلام هم ميكنند كه به تورليدر نيازي ندارند. مسافران زيادي هم از قبل براي تعطيلات نوروز تورهاي چين را با قيمتي بالا رزرو كردهاند اما در كمال تعجب، فقط عده اندكي سفر خود را لغو كردهاند؛ گويا برخلاف نظر بسياري از كارشناسان كه با توجه به شيوع اين ويروس صنعت توريسم چين را به كما رفته ميدانند، تعدادي از هموطنان ما عزم خود را جزم كردهاند كه آن را احيا كنند.
2- بارش برف رحمت است و بايد قدرش را بدانيم اما در هفته گذشته بسياري از شهرهاي كشورمان را در زحمت انداخت. شدت بارش و سرما و يخبندان به قدري بود كه امكان هر نوع كمكرساني را هم به حداقل رساند. اما بارش برف و كاهش دما تقريبا از يك هفته قبل قابل پيشبيني بود و اگر كسي هشدارهاي آن را هم نشنيده بود به راحتي با نرمافزارهاي متداول هواشناسي تلفن همراه نيز ميتوانست از وضعيت بد جوي آگاه شود. از اتفاق، اين وضعيت جوي همزمان شد با يك روز تعطيلي. نكته قابل تامل اما رقم بالاي هموطناني بود كه براي استفاده از تعطيلي دل به جاده زده بودند و گرفتار برف و سرما شدند. بعد از اين حادثه بسياري از هموطنان از وضعيت امدادرساني گله كردند. ضمن مقايسه كشورمان با ديگر مناطق سردسير دنيا انگشت اتهام را به سوي مسوولين مربوطه گرفتند. اما يك نفر هم نبود كه بپذيرد او هم مقصر است وقتي با اتومبيلهاي عموما ضعيف و شهري بدون تجهيزات لازم و داشتن دانش و مهارت كافي در مقابله با كوهستان برفي و رانندگي در شرايط غير استاندارد و از همه بدتر بدون اندكي توجه به هشدارهاي وضعيت هوا دل به جاده زده.
اين دو خبر و نمايش رفتارهاي بيتفاوت و غيرمسوولانه به هشدارها فقط براي همين هفتهاي است كه گذشت اما پيش از اين و در موقعيتهاي ديگر هم شاهد اين رفتارهاي ناهنجار اجتماعي بودهايم. مثل روزهايي كه به دليل شدت آلودگي هوا مدارس را تعطيل ميكنند تا كودكان و نوجوانان كمتر در فضاي باز باشند و تردد اتومبيل و سرويس مدارس از شهر حذف شود اما خانوادههايي هستند كه تعطيلي ناگهاني را غنيمت ميشمارند و دست خانواده و فرزندان را گرفته، براي تفرج به پارك و خيابان ميروند.
اين اندازه از بيتوجهي به اتفاقات روز و محيط پيرامون و اين حجم از بياعتنايي به هشدارها و پيامهاي دستاندركاران گاهي عواقب جبرانناپذيري در پي دارد. اما گويا هر بارش آش همان آش است و كاسه همان و عواقب تلخ، براي هيچكس تلنگري نميشود. اصلا مسوولان كمتوجهند و توان اقدامات جدي را ندارند، اما مگر ما خودمان هيچكاره هستيم و نقشي در اين شهر و سرنوشت مشكلات نداريم؟! حالا درست است كه راحتترين راه اين است كه براي هر خطايي مقصري غير از خودمان پيدا كنيم و علتها را به گردن ديگري بيندازيم؛ بياعتمادي اجتماعي مشكلي است كه اين روزها شاهد نتايج ناخوشايند آن هستيم اما نميتوانيم بيمسووليتيها و بيتوجهيها و ندانمكاريهاي خودمان را گردن كسي ديگر بيندازيم و از خود رفع مسووليت كنيم به اين بهانه كه مسوولان رسيدگي نميكنند. چون نيك بنگريم مسوولان جدا از ما نيستند. آنها هم مثل ما و شما دوست و آشناي خودمان هستند.