• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4588 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۸ بهمن

آيا رنجوري بازار كتاب از قانون شفا گذشته؟

محمد بقايي‌ماكان

اخيرا يك موسسه انتشاراتي كه فعاليت خود را دو سال پس از گشايش دانشگاه تهران يعني از سال 1315 آغاز كرد، اعلام نمود كه به دليل مشكلات طاقت‌فرساي موجود در كار نشر به زودي عطاي آن را به لقايش خواهد بخشيد و پس از 83 سال پاي از اين عرصه بيرون مي‌كشد. كمتر كتابخواني است كه با نام اين بنگاه انتشاراتي كه جزو اولين ناشران مقابل دانشگاه تهران بوده آشنا نباشد. نيازي به گفتن نيست كه در سال‌هاي اخير چند ناشر ديگر هم با همه دلبستگي و الفتي كه به حرفه‌شان داشتند، به دلايل يادشده از اين شغل دست كشيدند و آنها هم كه ماندند لنگ‌لنگان رو به افول مي‌روند، بي‌آنكه روزنه تدبير و اميدي در برابرشان ببينند. مسائلي كه ذكرشان توضيح واضحات است سبب آشفتگي و نابساماني‌هاي بسيار در حوزه نشر شده، طوري كه چرخ اين صنعت آنقدر كند مي‌گردد كه ذوق نوشتن و تاليف و ترجمه را در اهل قلم تقريبا از بين برده است.وقتي كسي با صرف عمر و زحمت بسيار اثري پديد مي‌آورد، هدفش اين است كه محصول تلاش فكري وي به ميان افراد علاقه‌مند راه يابد تا جامعه از آن بهره‌مند شود، نه آن‌كه در معبري سنگلاخي با موانعي مانند گراني بي‌اندازه مصالح چاپ، دريافت مجوز، عبور از پاسگاه مميزي و نحوه توزيع تا چندين ماه و گاه تا چند سال سرگردان بماند. اين موانع نه تنها بر پديدآورنده اثر كه بر ناشر هم تاثير نامطلوب مي‌گذارد و سبب يأس و دلزدگي آنان مي‌شود كه در سال‌هاي اخير كاملا محسوس است. از همين روست كه به ندرت اثري ارزشمند و چشمگير همانند دهه‌هاي پيشين در بازار كتاب عرضه مي‌شود. وضعيت مميزي‌هاي سليقه‌اي و بي‌ضابطه كه در هر دوره‌اي با روشي خاص اعمال مي‌شود، حركت آزادانه را از قلم‌ها گرفته و عاملي به شدت دست‌وپاگير براي انتشار كتاب‌هاي عميق و انسان‌ساز تاريخي، فلسفي، ادبي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي به روال گذشته شده است كه يك علت بيشتر ندارد و آن محدوديت در انديشيدن است. حساسيت‌هاي بي‌دليل در كار بررسي كتاب كه سال‌هاست از سوي اهل قلم در رسانه‌ها مطرح مي‌شود و گوش شنوايي براي حل اين معضل به صورتي روشمند و معقول وجود ندارد، سبب رويگرداني و عدم اعتماد اهل مطالعه به كتاب به خصوص آثاري در زمينه‌هاي ادبيات داستاني، اجتماعي و شعر شده است، از آنجا كه اصولا كتابخوان‌ها با اطلاع از اين مساله رغبتي به مطالعه نشان نمي‌دهند، شمارگان كتاب در چند سال اخير بسيار تقليل يافته تا جايي كه به صد نسخه رسيده و سبب شده ذوق تاليف در مولف و شوق توليد در ناشر از ميان برود، زيرا حاصل خون دل خوردن‌شان نان كافي به سفره نمي‌آورد. بنابراين صنعت نشر به كتاب‌هاي زرد و سرگرم‌كننده بي‌محتوا روي آورده كه غالب آنها تاليفات و ترجمه‌هاي مغلوط و كم‌مايه‌اند و سبب شده‌اند تا آن ملكوت فرهنگي به ناسوت عاري از معرفت ميل كند كه البته دليلش هم به قول سعدي «همه‌ي روز در بند اخراجات» بودن است:

غم فرزند و نان و جامه و قوْت/ بازت آرد ز سير در ملكوت

شگفت اينكه مديريت كلان فرهنگي به جاي پرداختن به مشكلات اصلي و گره‌گشايي واقعي اين معضل در سرزميني كه نخستين كتابخانه‌هاي جهان در آن شكل گرفته و نياكان و قبايل اين مردم همه عالم و اهل كتاب بوده‌اند، به اعمالي بي‌حاصل دست مي‌زند و هرازگاهي به مناسبتي مثل روز قلم همايش‌هايي در ستايش از نويسندگان و مولفان با هزينه‌هاي كلان ترتيب مي‌دهد كه هيچ تاثيري نه در احوال ارباب قلم دارد و نه در اصل موضوع، يعني رونق بازار كتاب. چنين اقداماتي حلوايي است كه فقط به لفظ مي‌آيد و چون فاصله‌اي بعيد با واقعيت دارد تلخ‌كامي صنعت نشر را علاج نمي‌كند. از همين رو توصيه اهل معرفت و صاحبان قلم به متوليان فرهنگي از قول ميرالاهي همداني شاعر پارسي‌گوي كشميري اين است كه: سرشك از زخم پاك كردن چه حاصل/ علاجي بكن كز دلم خون نيايد

بديهي است كه مراسمي از اين دست مانند برگزاري نمايشگاه كتاب، تقدير از ناشران برتر، تمجيد از نويسندگان و مولفان، مراسم كتاب سال و هفته و ماه و فصل زماني موثر است كه بنيان‌هايي استوار داشته باشند، وگرنه مصداق نقش دیوارند که گویای حدیث جان نیستند. چنين روش‌هايي اگر موثر مي‌بود، جامعه از كتاب و مطبوعات كناره نمي‌گرفت، دويست كتاب فروشي در دو سال اخير تبديل به كبابي و بقالي نمي‌شدند و شمارگان برخي از مطبوعات تا حد 500 نسخه تقليل نمي‌يافت. حقيقت اين است كه آنچه براي رونق بازار نشر به صرف چاي و شيريني صورت مي‌گيرد، چيزي جز حرف‌هاي بي‌حاصل و اقدامات نمايشي و آرايشي نيست. دليلش اين‌كه مي‌شود با هر آن كس كه جز اين مي‌انديشد يك شرط به صرفه برنده بست كه اگر تمامي اين سياست‌ها و تدابير و كياست‌هاي به اصطلاح فرهنگي هم نمي‌بود، وضع صنعت نشر از آنچه هست نازل‌تر نمي‌شد. چاره اين درد از جراحت عميقي است كه نبايد گذاشت كارش از قانون شفا بگذرد، اين رنج نياز به طبيبان بسيار حاذقي دارد كه آن را از ريشه مداوا كنند، نه اينكه به صورت انتزاعي بنگرند يا در پي تسكين موقتش باشند. كاهش شديد شمارگان كتاب و مطبوعات پيوند مستقيم و تنگاتنگ با جامعه دارد. مشكل دهشت‌آور صنعت نشر را بدون عنايت به مسائل اجتماعي نمي‌توان حل و فصل كرد. در شرايطي كه گفته مي‌شود روزانه نزديك به دويست نشريه در كشور انتشار مي‌يابد، به نظر نمي‌رسد مجموع شمارگان آنها بيش از پانصد هزار نسخه باشد، حال آنكه در برخي از كشورهاي همسايه نشرياتي به تنهايي تيراژ تقريبا ميليوني دارند. اصولا هر جامعه‌اي مانند موجود زنده‌اي است كه وقتي عضوي از آن دچار مشكل مي‌شود ديگر اندام‌ها را نيز تحت تاثير قرار مي‌دهد تا حدي كه تمركز ذهني و آرامش خاطر را از وي سلب مي‌كند. اين عدم آرامش و فقدان تمركز ذهن بنا به دلايلي كه ريشه در مسائل اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي دارد، سبب از ميان رفتن مهم‌ترين عامل در توليدات فرهنگي و پديد آمدن شخصيت‌هاي برجسته در اين زمينه مي‌شود كه رفع آن به همتي چندسويه و بنيادين نياز دارد، نه آن‌كه تنها از يك متولي فرهنگي ساخته باشد كه غالبا چنان كه تجربه شده فقط مدير امور فرهنگي است بي پشتوانه به واقع فرهنگي و حرفه‌اي. اگر به چنين طريقي اميدي باشد به اين مي‌ماند كه تصور شود جلوگيري از مهاجرت روستاييان به شهرها را كه ناشي از ضعف مديريت‌هاي كلان است، صرفا بايد از بخشداران و شهرداران خواست و حل اين معضل را تنها از آنان متوقع بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون