وفات طبري
مرتضي ميرحسيني
سال 301 خورشيدي در چنين روزي، ابوجعفر محمد بن جرير طبري در بغداد از دنيا رفت. او بيشك يكي از مفاخر تاريخ ما و مردي لايق احترام است. در آمل متولد شد و تا نوجواني در همان طبرستان تحصيل كرد. بعدها گوشه و كنار جهان اسلام را زير پا گذاشت و در مصر و شام و بيروت و بغداد زندگي كرد و حتي يكبار هم سفري به هند رفت. حافظه كمنظيري داشت و چيزي را كه ميخواند از ياد نميبرد. مسلمان مومن و باتقوايي بود و به وارستگي و فروتني و خوشاخلاقي شناخته ميشد. مقام و منصب را كوچك ميشمرد و شيفته زندگي علمي بود.
در عمر پربار خود چند كتاب نوشت و شاگردان زيادي هم داشت. در زمان حياتش، او را دانشمند ديني ميشناختند اما نسلهاي بعدي او را براي تاليف كتابي مفصل در موضوع تاريخ به ياد ميآوردند؛ كتابي با عنوان «تاريخ الرسل و الملوك» كه اغلب اوقات به نام خود او «تاريخ طبري» خوانده ميشود. كار تحقيق و نوشتن آن حدود چهار دهه طول كشيد و تقريبا نيمي از عمر مولف را به خود اختصاص داد. طبري كتابش را اوايل قرن چهارم هجري به پايان برد و تقريبا هر چه را كه مسلمانان درباره گذشته خود و اقوام و ملل ديگر ميدانستند يكجا جمعآوري و مدون كرد. پيگيري اين هدف، يعني جمعآوري همه اطلاعات تاريخي، خواهناخواه تبعاتي هم داشت. طبري براي دستيابي به آن جامعيتي كه در ذهن داشت به ناچار روايات موثق و سست را كنار هم گذاشت و حتي خرافههاي موهوم و شايعات عوامانه را فقط به اين دليل كه عدهاي ميگويند يا به آنها باور دارند در كتاب خود جاي داد. عبدالحسين زرينكوب دقيق مينويسد كه طبري جامعيت را به صحت اولويت داد و از اينرو «كتاب مهم و عظيم او باوجود وسعت از حيث ارزش و اعتبار محتويات و مندرجات همه جا مورد قبول نيست و به هر حال آن روح نقادي و آن دقت نظري كه لازمه چنين كاري هست همه جا در كتاب او رعايت نشده است.» البته آنچه مرحوم زرينكوب ميگويد بيشتر از آنكه اشاره به نقصي در كار انصافا بزرگ و ماندگار طبري باشد، هشداري است به كساني كه بدون شناخت روش درست سراغ طبري- يا هر راوي ديگر تاريخ- ميروند. زيرا نقل قول از طبري يا استناد به كتاب او- به فرض آنكه فرد واقعا چنين كرده باشد- خالي از ايراد نيست و به خودي خود چيزي را درباره گذشته رد يا اثبات نميكند. اما طبري بر همه كساني كه پس از او قلم برداشتند و تاريخ نوشتند، اثر گذاشت. «در واقع تاريخ طبري مأخذ عمده تمام كساني واقع شده است كه بعد از او به تاليف تاريخ اسلام اهتمام كردهاند، زيرا بعد از او همه كساني كه به تاليف تاريخ اسلام پرداختهاند يا روايات او را اخذ و اقتباس كردهاند يا از جايي كه او قلم فروهشته است، سخن آغاز كردهاند.» حتي تاريخ بلعمي (منسوب به ابوعلي بلعمي از مردان دربار سامانيان) كه از قديميترين نمونههاي نثر فارسي است و نخستين اثر تاريخنگاري بعد از اسلام ايرانيان هم محسوب ميشود، به نوعي ترجمه فارسي و خلاصه شدهاي از تاريخ طبري است. هرچند تاريخ بلعمي ارزشي بسيار فراتر از يك ترجمه صرف دارد.