• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4589 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۹ بهمن

تلاش هوا براي راضي نگه داشتن همه

موج تازه سرما و بارندگي در كشور در راه است و بهانه خوبي براي اهالي توييتر فارسي تا هشتگ‌هاي «زمستان»، «سرما»، «برف» و «باران» را داغ كنند و درباره اين موضوع بنويسند. آنچه مي‌خوانيد منتخبي از توييت‌هاي شوخ و طنز كاربران توييتر فارسي در اين هشتگ‌هاست:

«مقاومتي رو كه جوون‌ها صبح زود در مقابل بيدار شدن دارن اگه ارتش هيتلر در مقابل سرما داشت الان تو روسيه همه آلماني حرف ميزدن»، «من نميدونم زن‌ها حق طلاق ميخوان چيكار؟! همين كه صبح زير پتو باشي و مرد تو اين سردِ سرما پاشه بره سركار يعني بازي رو بردي»، «خود بزكوهي الان از سرما داره حسرت اين رو ميخوره كه زير پتو جاي شما باشه اون‌وقت شما صبح جمعه ميريد كوه»، «كشاورز نمونه اين كشاورز از ميمند فارسه؛ همه محصولش رو سرما زده، گزارشگر رفته باهاش مصاحبه كنه تا دردش رو به مسوولان بگه، يارو غش كرده از خنده»، «‏اين همه سرما لازمه خانم گرتا تونبرگ؟»، «‏كاش بهمن زود بره، از شر سرما و پوشيدن لباس‌هاي گرم و سنگين آرتروز گرفتم والا‌«، «‏هوا آنقدر سرده جلوي بخاري مي‌شينم و همچنان از سرما مي‌لرزم»، «‏بچه بودم شب‌ها از مهموني كه برمي‌گشتيم رو صندلي عقب خودم رو مي‌زدم به خواب كه بابام مثل فيلم‌ها بغلم كنه ببرتم بالا. بابامم در ماشين رو مي‌بست مي‌رفت. تا ۶ صبح عر ميزدم از سرما. صبح ميخواست بره سر كار من رو مي‌ديد تو ماشين ميگفت عه يه بچه هم اينجا داريم»، «‏حيوونا وقتي سرما مي‌خورن چيكار مي‌كنن؟ اين بيچاره‌ها نه مي‌تونن آب‌پرتقال بخورن، نه آويشن دم كنن، نه چهارتخم. دارو و دوا هم كه هيچي. باز خرسا خوبه يه عسل مي‌تونن بخورن. هر چند اونم كه كسي نيست براشون چايي دم كنه قاطيش كنن، فايده نداره»، «‏به مامانم ميگم ميشه يه چندتا عكس از بچگي من بهم بديد، گفت پسرم مارو حلال كن اوايل ازدواج زمستون سختي بود، باهاش آتيش روشن كرديم گرم شديم. هر چي گفتم به بابات روزنامه هم هست ميگفت نه اونارو نخوندم هنوز»، «ترم يك تو كوي دانشگاه، وقتي اولين برف زمستون مي‌باريد، يكي از هم‌خوابگاهي‌ها كه دقيقا هم يادم نيست بچه كجا بود، گفت بچه‌ها بيايد بريم «برف‌جنگ»، خنديدم گفتم منظورت برف بازيه ديگه؟ وقتي رفتيم ديدم كه نه، منظورش واقعا همون برف جنگ بود»، «شب تابستون و زمستون نداره، ساعت ١٢ به بعد رفتگرا ميان تو خيابون و جارو ميكنن؛ اين شب‌ها كه سرده كمتر آشغال بريزيم زودتر برگردن، خيلي سرده»، «شما به جز زمستون كه دستاتون رو مي‌ذارين تو جيبتون، بقيه‌ سال احساس نمي‌كنيد كه دستاتون اضافيه و وقتي ميرين بيرون نبايد ببريدشون؟»، «‏خرس‌ها و لاك‌پشت‌ها و خرگوش‌ها شعورشون بيشتر از ما ميرسه كه كل زمستون رو ميخوابن چون ميدونن زمستون به درد نمي‌خوره و زندگي توش اضافه‌كاريه»، «‏ما معموليا تو زمستون هم همون لباساي پاييز رو ميپوشيم با اين تفاوت كه سه، چهار لايه از زير بهش اضافه مي‌كنيم»، «قيمت كاپشن جوري شده كه تا آخر زمستون هروقت سردمون شد اسكناس آتيش بزنيم دورش جمع شيم به‌صرفه تره»، «زمستون‌ همه‌ چيش‌ خوبه‌ الا‌ اون‌ قسمتيش‌ كه يه جات‌ ميخاره‌ و تو يه پيرهن رو‌ يه پليورو‌ دو تا شلوارو‌ يه كاپشن‌ تنته»، «‏قشنگ معلومه هوا داره تمام تلاششو ميكنه تا تمامي افراد رو از خودش راضي نگه داره، صبح كه ميخوام برم سركار قشنگ زمستونه، ساعت ۱۰ صبح هوا بهاريه، سرظهر هوا تابستوني ميشه، دم غروب ميريم تو پاييز. باز شب كه ميشه وارد زمستون ميشيم؛ هيچ‌كس هم ناراضي نيست هر كي هر چي حال كرد ميپوشه»، «كشف كردم بابام به خاموش كردن علاقه داره: كولر در تابستون، بخاري در زمستون، ماشين پشت چراغ ‌خطر، لپ‌تاپم وقتي يه دقه ميرم بيرون و چراغ حموم وقتي اون تو هستم. اينا كه هيچ، خوابم برده، سه‌راهي كه شارژر موبايل توشه رو خاموش مي‌كنه، مي‌گه: «خواب بودي خب.» خب گذاشتم شارژ بشه پدر من» و «‏ما خيلي معمولياي بي‌پول تيپ پاييزه نداريم. همون كاپشن و پالتوي چارسال پارسالمونو زيرش تي‌شرت مي‌پوشيم ميشه پاييزه. زمستون كه ميشه رو اون تيشرته يه پُليور ميپوشيم ميشه زمستونه.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون