پناه بر كتاب
اسدالله امرايي
كتاب طاعون اثر آلبر كامو در سال ۱۹۴۷ به چاپ رسيد. كامو درباره اين كتاب در نامهاي به رولان بارت مينويسد: «در مقايسه با رمان بيگانه، طاعون بيگفتوگوگذاري است از سركشي انفرادي به جهان اجتماعي، اجتماعي كه بايد در مبارزههايش شركت كرد. اگر از بيگانه تا طاعون راهي در راستاي تحول باشد، اين تحول در جهان همبستگي و مشاركت است.» طاعون روايتگر جامعهاي است كه طاعونزده ميشود. شهر آرام و ساكتي كه به ناگاه مورد هجوم موشهاي ناقل بيماري طاعون قرار ميگيرد و رفتهرفته اين سياهي روي تمام شهر سايه ميافكند. ما در طاعون شاهدِ عيني بازخورد و واكنشهاي متفاوت هر يك از مردم شهر، نسبت به مصيبتي واحد و يكسان هستيم. طاعون از جمله رمانهايي است كه مترجمان زيادي سراغ آن رفتهاند. پيش از انقلاب زندهياد استاد رضا سيدحسيني آن را ترجمه كرد كه در انتشارات نيل منتشر شد در حال حاضر تجديد چاپ آن در انتشارات نيلوفر ارايه شده است. ترجمهاي هم به قلم عنايتالله شكيبا منتشر شده بود. ترجمه ديگري از آن به قلم علي صدوقي منتشر شده بود. ترجمه پرويز شهدي از اين رمان در انتشارات مجيد به بازار عرضه شده است. ترجمه كاوه ميرعباسي آخرين ترجمه از اين رمان است كه امسال در نشر چشمه منتشر شده و ترجمه اقدس يغمايي در نشر جامي و ترجمه حسن دهخدا در نشر روزگار. كامو در ابتداي كتاب به توصيف شهر ساكت، بيسبزه و بيروحِ ارن ميپردازد. مردمي كه عشق ورزيدن را بلد نيستند و تنها به فكر كسب درآمد روزهايشان را سپري ميكنند. به همه چيز عادت كردهاند و درگير زندگي روتينوارِ خويش هستند. اين شهر رفتهرفته از هجوم موشهاي طاعون زده پر ميشود و مردم را يك به يك بيمار ميكند. سرايت طاعون از فردي به فرد ديگر به حدي سريع و راحت است كه دروازه شهر را ميبندند، بيماران را از خانوادههايشان دور و قرنطينه ميكنند. بعد لازم شد مردنِ انسانها را ببينم. هرگز صداي زني را شنيدهايد كه در لحظه مرگ فرياد ميزند: «هرگز!» من شنيدهام و بعد متوجه شدهام كه نميتوانم به آن خو بگيرم. آن وقت من جوان بودم و نفرت من متوجه عالم ميشد. از آن وقت متواضعتر شدم. فقط هيچوقت به ديدنِ مرگ خو نگرفتم.» اما مهمترين مسالهاي كه روند مثبتي را در مقابل اين مصيبت طي ميكند، اجتماعي شدنِ مردم و مساله اتحاد است. در واقع در ابتداي كتاب شاهد آن بوديم كه هر شخص به فكر خودش بود. ولي رفته رفته ديد مردم، از فرديت فاصله گرفته و جمعي ميشود. ديگر كسي فقط نگران همسر يا فرزند خود نيست، بلكه همه تنها ميخواهند بهطور كلي مشكلِ طاعون و اصلِ مصيبت برطرف شود.