در دوران قرنطينه چه كنيم تا نويسنده بهتري بشويم؟
نوشتن شباهت زيادي به تحمل بيماري دارد
سيد حسين رسولي
جان راس، در كتاب «وضعيت پزشكي نويسندگان بزرگ» نقلقولي از جورج اورول ميآورد كه گفته: «نوشتن، كاري وحشتناك و كشمكشي خستهكننده است و شباهت زيادي به تحمل بيماري سخت دارد.» اورول به خاطر اينكه ساعتهاي فراواني را صرف نوشتن كتاب «درود بر كاتولونيا» و نگارش و ويرايش رمان «1984» كرد، سلامت خود را به خطر انداخت. اونوره دو بالزاك، نويسنده و نمايشنامهنويس فرانسوي نيز به قهوه اعتياد داشت، زيرا سبب ميشد بيدار بماند و داستانهايش را بنويسد و اين كار باعث بيمارياش شد و در ۵۱ سالگي درگذشت. مارسل پروست در اوج بيماري مينوشت و آنتون چخوف نيز در دوران بيماري دست به قلم بود و ميگفت: «هر كس هرطور كه ميخواهد و در توانش هست، مينويسد. »ما بايد از روزهايي كه تئاترها تعطيل هستند بيشترين استفاده را بكنيم و تحقيق و پژوهش را پي بگيريم. مدتهاست به اين نتيجه رسيدم كه خواندن كتابهاي فيلمنامهنويسي و ديدن فيلمها بهترين راه آموزش نوشتن در تمام رسانههاي هنري است حتي نمايشنامهنويسي؛ بنابراين پيشنهادم خواندن كتابها و تماشاي فيلمهايي است كه در ادامه معرفي ميكنم چون اصول، ساختار، سبك و تكنيك را در دست خواهيد داشت. اليزابت گيلبرت ميگويد: «براي داشتن زندگي خلاق به مجوز هيچكس احتياج نداريد.» اين جمله درستي است شما ميتوانيد از بيماري و فضاي سنگين حاصل از آن هم گذر كنيد. نخست برويم سراغ كتابهاي اصلي فيلمنامهنويسي: ۱- «كالبدشكافي چهار فيلمنامه» به نويسندگي سيد فيلد (البته كتاب «چگونه فيلمنامه بنويسيم» اين نويسنده را هم بخوانيم.) ۲-«آناتومي داستان؛ ۲۲ گام تا استاد شدن در داستانگويي» به نويسندگي جان تروبي؛ ۳-سفر نويسنده (البته با اسم «ساختار اسطورهاي در داستان و فيلمنامه» هم ترجمه شده است) به نويسندگي كريستوفر ووگلر (در كنارش حتما كتاب «قهرمان هزار چهره» نوشته جوزف كمبل را هم بخوانيم)؛ ۴-«ساختار، سبك و اصول فيلمنامهنويسي» به نويسندگي رابرت مككي؛ ۵-«بازنويسي فيلمنامه» به نويسندگي ليندا سيگر (البته كتاب ديگر او يعني «فيلمنامهنويسي پيشرفته» را هم بخوانيم) . اين كتابها به خوبي الگوي مناسب نوشتن درام را آموزش ميدهند. سيد فيلد اعتقاد دارد كه «الگو قالب است نه فرمول؛ همان چيزي است كه اجزاي داستان را در كنار هم نگه ميدارد.» البته او اساس نمايشنامه را چنين توضيح ميدهد: «ماجراي نمايش در زبان ماجراي دراماتيك رخ ميدهد؛ يعني در نمايشنامه ماجرا در قالب كلمات به زبان آورده ميشود.» اين فيلمها را هم براي بررسي الگو تماشا كنيد: ۱-«محله چينيها» به كارگرداني رومن پولانسكي؛ ۲-«كي-پكس» به كارگرداني ايان سافتلي؛ ۳-«مظنونين هميشگي» به كارگرداني برايان سينگر؛ ۴-«هفت» به كارگرداني ديويد فينچر؛ ۵-«شاهد» به كارگرداني پيتر وير؛ ۶- «سه روز كركس» به كارگرداني سيدني پولاك؛ ۷-«راكي» به كارگرداني جان جي. آويلدسن؛ ۸-«كازابلانكا» به كارگرداني مايكل كورتيز؛ ۹-«توتسي» به كارگرداني سيدني پولاك؛ ۱۰-«تلما و لوييز» به كارگرداني رايدلي اسكات؛ ۱۱-«پرواز بر فراز آشيانه فاخته» به كارگرداني ميلوش فورمن؛ ۱۲-«تريمناتور۲: روز داوري» به كارگرداني جيمز كامرون؛ ۱۳-«سكوت برهها به كارگرداني» جاناتان دمي.