سوپ خفاش
مهدي نيكوئي
- غذاي ما قرباني دارد. ميتوان بدون آزار و كشتار حيوانات هم غذايي عالي خورد.
- تو نميتواني به من بگويي چه بخورم. دخالت در حريم شخصي را به حد اعلا رساندهاي.
- حريم شخصي ديگر چيست؟ ما در اجتماع زندگي ميكنيم. زماني ميتوان از حريم شخصي صحبت كرد كه به ديگران آسيب نرسانيم. اصلا حقوق حيوانات به كنار، تمام پژوهشهاي جديد نشان از اين دارند كه گوشت عامل اصلي گرمايش جهاني است. رفتارهاي ما بر تمام بشر و حتي بر آينده فرزندان خودمون هم اثر ميذاره. نميتوانم از حق خودم براي يك محيطزيست پاك دفاع كنم؟ اصلا نگران انقراض بشر و فرزندانت نيستي؟ نميخوام جانماز آب بكشم و خودم هم سالها...
- به هر حال اين انتخاب شخصي منه و تو هم بايد ياد بگيري كه ديكتاتوريات را تمام كني و به انتخاب ديگران احترام بگذاري. خداحافظ. (بلاك ميكند، موبايلش را گوشهاي پرت ميكند و غرغركنان سراغ قابلمه كلهپاچهاش ميرود): چقدر هم سرعت تايپشان بالا رفته. بس كه مغز مردم را ميخورن. (بوي كلهپاچه اندكي آرامش ميكند اما آرزو داشت كه قرنطينه تمام ميشد و همين غذا را در طباخي اكبرآقا ميل ميكرد. نميشه كه همهاش در خانه بود. دوباره عصبانيتش به اوج ميرسد): لعنت به چينيها. آخه سوپ خفاش يا پنگوئن يا هر زهرمار ديگهاي شد غذا؟ آخه كي اين آشغالها را ميخورد كه شما ميخوريد؟ يعني نميتونيد جلوي شكم خودتون را بگيريد؟ يك جهان بايد تاوان حماقت شما را بدن؟ گند زديد به اقتصاد و آرامش جهان. دستم پوستپوست شده. دلم لك زده براي بيرون. خيلي تفريح داشتيم كه بيرون رفتن را هم از ما گرفتيد؟ يعني حتما ما بايد بهتون ميگفتيم حيوانات بيماري دارن كه هر چي از راه ميرسه ميخوريد؟ آخه خفاش؟ حالم بههم خورد، يعني فقط شانس بياريد دستم بهتون نرسه، لعنتيها.