كارنامه قبولي دوباره
پيشتر و در سالهاي گذشته به ويژه در فاصله سالهايي كه حسن روحاني رييسجمهور شد و راي قابل توجهي را از زنان گرفت تا به پيروزي برسد بحث بر سر مديريت ارشد زنان در كشور پررنگ و برجستهتر شد. مطالباتي از جمله انتصاب زنان به پستهايي چون وزارت و معاونت در وزارتخانهها تا مديريت ارشد در استانداريها آزموني پيش روي دولت يازدهم و دوازدهم شد. در همين سالها تلاش براي افزايش مشاركت سياسي زنان از طريق ورود به مجلس شوراي اسلامي هم شوري در انتخابات مجلس دهم به پا كرد. سپس تلاش زنان براي ورود به شوراهاي شهر و روستا در دوره پنجم خاطرهساز شد و ركوردهايي به دست آمد. دستكم در تهران كه زنان محدودي به مجلس و شورا راه يافته بودند در انتخابات مجلس و دوره پنجم شورا خوش درخشيدند. در خلال اين تلاشها بحثي پررنگ و پررنگتر ميشد و به ويژه در مورد مديريت شهري بيشتر مورد استناد قرار ميگرفت و آن، اينكه زنان مديران سالمتري هستند و براي اينكه كمتر اهل زد و بند هستند ميتوانند ضدفساد عمل كنند. براي اين ادعا شواهد و مستنداتي هم ارايه ميشد. اما در ايران كه مديريت كلان عموما به دست زنان نبود و كمتر شهري شهردار و مدير زن داشت هيچ تجربهاي در اين عرصه نداشت. با وجود اين بحثها و در حالي كه 6 زن به شوراي شهر تهران راه يافتند اما تا اين لحظه كه پايتخت 3 شهردار و يك سرپرست در دوره پنجم تجربه كرده است هنوز تعداد زناني كه مديريتهاي سطح بالا در شهرداري پايتخت به آنها سپرده شده باشد به تعداد انگشتان يك دست هم نيستند. با شيوع ويروس كرونا و توصيههاي بهداشتي و در همين حال برنامه كلان «در خانه بمانيم» آزموني جديد براي همه به ويژه زنان آغاز شد. مدتها بود مردم كمتر در فضاي خانه حضور داشتند و در يك نگاه سنتي مديريت خانه در اختيار زنان بود. حالا اعضاي خانواده اعم از مرد و فرزندان ساعات بيشتري را در خانه سپري ميكردند و اين تجربه مدتها بود حادث نشده بود. خود اين موضوع آثار و تبعاتي براي همه از جمله زنان داشته است. فشار كار آنها را هم افزايش داده است. اما هنوز تحقيق يا مدل پژوهشي از اين وضعيت كه آثار اين دوره را بر خانواده و زنان بررسي كند مطرح و تحقق نيافته است. در اين ميان دو تجربه نگاهها در مديريت مواجهه با ويروس كرونا را به خود جلب كرد. در اروپا در حالي كه ميانگين سني جامعه جوان نيست و افراد مسن زيادي دارد تجربههاي مختلفي رقم خورد. در همان حالي كه در ايتاليا تدابير سختي به كار بسته شده بود اما تعداد مبتلايان و فوتشدگان به شدت زياد بود اما در آلمان چنين نبود. تحليلها به اين سو سوق يافت كه دو كشور نيوزيلند و آلمان كه مديريت ارشد آن را زنان بر عهده دارند موفقتر توانستهاند در مديريت بحران ناشي از شيوع كرونا پيش بروند. حال اين نكتهها بهانهاي است براي آنكه بتوانيم اين فرصت و تجربههايش را بررسي كنيم و ببينيم آيا شيوع كرونا دستاورد و تبعاتي براي زنان داشته است؟ و اگر دستاوردهاي مثبتي است چگونه بايد آنها را تعميم داد؟