• ۱۴۰۳ دوشنبه ۵ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4628 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۳ ارديبهشت

بررسي ابعاد شيوع كرونا بر زيست و زمانه زنان در گفت‌وگو با نيره‌ توكلي، جامعه‌شناس:

جهان زنان پس از كرونا

گروه اجتماعي | شيوع كرونا، فرصتي را براي بالا رفتن صداي فعالان زن پديد آورد. حالا كه خانه‌نشيني به اجبار بدل شده است، چه فرصت‌ها و چه تهديدهايي بر سر راه زنان شكل گرفته و كدام صدا زير سيل اخبار كرونا خاموش مانده است؟ شيوع كرونا مطالب متعددي را از افزايش خشونت خانگي گرفته تا بار سنگين زندگي بر دوش زنان منتشر كرده است. دكتر نيره توكلي، جامعه‌شناس، عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور و عضو «انجمن جامعه‌شناسي ايران» و «گروه محققان مستقل مسائل زنان» در گفت‌وگو با «اعتماد» به بررسي تفاوت‌هاي خانه‌نشيني و خشونت‌هاي خانگي در ايران و جوامع اروپايي مي‌پردازد و مي‌گويد كه ارتباط متفاوت ما با خانه و تثبيت تصوير خانه به عنوان محل برپايي اجتماعات، احتمال كلافگي از خانه‌نشيني را براي عموم خانواده‌هاي ايراني به نسبت اروپايياني كه خارج از خانه تفريح مي‌كنند، كاهش مي‌دهد. او مي‌گويد:«صرف زن بودن و مرد بودن هيچ امتيازي به بار نمي‌آورد. گاهي ممكن است با مدير زني روبه‌رو باشيم كه كاملا نتيجه منفي به بار آورد مثلا ترزا مي ‌چه تفاوتي با جانسون دارد؟»

به زعم اين جامعه‌شناس، اين رويكرد و شناخت زنان از دنياي پيرامون‌شان است كه نحوه مبارزه با شيوع كرونا را چه در خانه و چه در محل كار و چه در صدر سياست نشان مي‌دهد.

 

برخي معتقدند پس از شيوع كرونا، كار زنان در منزل بيشتر شده است، شما به عنوان يك جامعه‌شناس درباره اين گزاره چه ديدگاهي داريد؟ ضمن آنكه ما فعلا براساس مشاهده‌هاي خود و اطرافيان‌مان چنين گزاره‌اي مدنظر داريم. اگر چنين چيزي درست باشد، چه تاثير كوتاه‌مدت و بلندمدتي در روابط اعضاي خانواده خواهد داشت؟

همان‌طور كه نمي‌توان براي تمام انسان‌ها يك شخصيت تعريف كرد، براي تمام خانواده‌ها نيز نمي‌توان يك تعريف مشترك داشت. اما شايد بتوانيم بحث را از برخي مختصات اساسي فضاي خانواده شروع كنيم. مهم‌ترين ويژگي‌هاي خانواده را مي‌توان در قرار داشتن آن در قلمرو خصوصي و در نتيجه بسته بودن آن و نيز تركيب سني و جنسي مختلط و ناهمگن آن خلاصه كرد. خانواده محيطي بسته است كه اتفاقات آن پشت درهاي بسته مي‌افتد. خانواده ايراني، كه به صورت سنتي نيز به اندروني و بيروني تقسيم مي‌شده، در دوران معاصر نيز بسته‌تر شده است. زيرا برخلاف بسياري از كشورهاي معاصر صنعتي، امنيت فضاهاي اوقات فراغت آن در فضاي خصوصي بيشتر است و در بيرون از خانواده وجود اين فضاهاي باز و همگاني محدودتر است. از طرفي بر خلاف فضاهايي چون آموزشگاه‌ها، مكان‌هاي ورزشي، پادگان‌ها و ديگر نهادهايي كه در قلمرو همگاني قرار دارند، خصوصيت كلي خانواده در تقريبا همه جاي جهان ناهمگني تركيب سني و جنسي آن است؛ يعني خانواده گروه سني و جنسيتي يكدستي نيست. بنابراين اگر مشكلات و آسيب‌هاي خاصي در آن وجود داشته باشد، ممكن است در پشت اين درهاي بسته آسيب‌پذيري زنان، سالمندان و خردسالان بيشتر باشد. اما اگر در خانواده‌ها روابط سالم و مبتني بر رعايت حقوق كليه اعضاي خانواده وجود داشته باشد و نهادهاي آموزشي و اجتماعي و حمايتي جامعه بزرگ‌تر نيز بر آن نظارت داشته باشد، ممكن است شرايطي مانند قرنطينه و گذراندن اوقات بيشتر اعضاي خانواده در كنار هم به تفاهم و شناخت و عاطفه بيشتري ميان اعضاي آن بينجامد. البته منظور از احترام نه به معناي سنتي آن بلكه حفظ حقوق تمام كساني است كه در خانه زندگي مي‌كنند. به ‌طوري كه ما امروز شاهد متمدن شدن خانواده‌هاي ايراني هستيم؛ يعني مردسالاري كمتر شده و سنت‌هاي دست و پا گير گذشته ديگر جريان ندارد. بنابراين اگر روابط خانواده به شكل درستي باشد يعني بر پاي عشق و احترام باشد مسلما در اين روزها بيشتر از قبل به يكديگر نزديك مي‌شوند. همچنين ممكن است تقسيم كار عادلانه‌تري در خانواده صورت گيرد؛ يعني بخشي از كار خانم‌ها كه در تنهايي و انزوا انجام مي‌شده اكنون با آقايان تقسيم شود. به گونه‌اي كه بر خلاف گذشته‌هاي دور كه خانواده به محيط اندروني و بيروني تفكيك شده بود و پدران كمتر در كنار همسر و فرزندان خود وقت مي‌گذراندند، روابط صميمانه‌تر و نزديك‌تري ميان پدران و فرزندان به وجود ‌آيد كه در گذشته سابقه نداشت.

آيا مي‌توان در اين زمينه تفكيكي بين خانواده‌هاي آسيب‌پذير با ديگر خانواده‌ها گذاشت و گفت افزايش نزاع‌هاي خانوادگي يا آوار كردن همه مسووليت خانه به دوش زنان بيشتر متعلق به خانواده‌هاي آسيب‌پذير است؟

قاعدتا خانواده‌هاي آسيب‌پذير اين روزها بيش از پيش در معرض خطر هستند. خانواده‌هايي با حضور افراد معتاد، افراد بدسرپرست، افرادي با مشكلات روان، افرادي كه حرمت ديگر اعضاي خانواده را رعايت نمي‌كنند يا از زنان و كودكان بهره‌كشي مي‌كنند در چنين خانواده‌هايي معضل‌ها بيش از پيش نمود دارد. در اين شرايط بهتر است اگر مشكلي براي يكي از اعضاي خانواده پيش آمد با شماره‌هايي كه وزارت بهداشت در اختيار شهروندان گذاشته تماس بگيرند و مشورت بخواهند. در اين شرايط رسانه‌ها يك وظيفه اخلاقي نيز برعهده دارند؛ يعني در كنار توصيه‌هاي بهداشتي، توصيه‌هاي رفتاري و اخلاقي هم بايد ارايه كنند. رسانه‌‌ها بايد رابطه درست بين انسان‌ها را آموزش دهند و به خانواده‌هايي كه هيچ‌وقت از اين لحاظ رسيدگي نشده از دور مشاوره و آموزش دهند. همچنين‌ رسانه‌ها بايد روي عملكرد نهادهاي مرتبط با اين مسائل نظارت داشته باشند.

اين روزها خبرهاي زيادي از نزاع خانوادگي در اروپا مي‌خوانيم و مي‌شنويم، برخي‌ها از همين الگو براي سنجش رفتار خانواده‌هاي ايراني استفاده مي‌كنند و به اين نتيجه مي‌رسند كه اگر در اروپا چنين وضعيتي حاكم است حتما اين وضعيت در ايران دو چندان خواهد بود. تحليل شما از اين قياس چيست؟

در اروپا فردگرايي رواج بيشتري دارد اما تفريح بيرون از خانه جنبه اجتماعي پيدا مي‌كند. يعني گذراندن اوقات فراغت و تفريحات اغلب بيرون از خانه است. اين البته به آن معنا نيست كه آنها از ما اجتماعي‌ترند. بيشتر اروپايي‌ها در خانه‌هايي با متراژ كمتري زندگي مي‌كنند و بيشتر اوقات‌شان را بيرون از خانه هستند؛ به‌ طور مثال در فرانسه، ايتاليا، بلژيك و خيلي از كشورهاي اروپايي خانه‌ها خيلي كوچك هستند و ميهماني‌ها و گردهمايي‌ها و تفريحات بيرون از خانه برگزار مي‌شود.در ايران از ديرباز همه‌ چيز محدود به خانه و خانواده است براي همين ما اغلب در خانه، ميهمانخانه داريم چون اصولا تفريحي بيرون از خانه نداريم و محدوديت‌هايي هم البته در اين زمينه اعمال شده است. وقتي فضاهاي تفريحي محدود شود و به شما بگويند خانواده را مثلا براي فلان تفريح بيرون نبر، همه‌ چيز به پشت درهاي بسته منتقل مي‌شود. بنابراين نمي‌شود گفت آنها از ما اجتماعي‌ترند، ما از قبل عادت به خانه‌نشيني داشته‌ايم، خانه‌هايي با امكانات بيشتر و متراژ بزرگ‌تر كه رفته‌رفته با محدودتر شدن تفريحات، ما هم بيشتر به آن پناه برده‌ايم. بنابراين در پايتخت‌هاي بزرگ كشورهاي صنعتي ممكن است آدم‌ها تنهاتر باشند، تفريحات بيرون از خانه باشد و در نتيجه خانه‌نشيني و قرنطينه آنها را بيشتر اذيت كند و در نتيجه نزاع خانوادگي هم بيشتر باشد. به نظرم مي‌توان گفت در چنين شرايطي خانواده‌هاي ايراني با آن شدت خانواده‌هاي اروپايي اذيت نمي‌شوند. كسي كه در رم يا بروكسل زندگي مي‌كند با آن خانه‌هاي كوچك، بيرون آمدن از خانه نقش خيلي اساسي دارد و اين مي‌تواند آنها را افسرده‌تر كند. اين نكته را هم بايد در نظر داشت كه گزارش‌هاي بيشتر موارد خشونت خانگي هميشه به معناي بيشتر بودن آن از جامعه‌اي به جامعه ديگر نيست بلكه عوامل ديگري چون نظام‌هاي حمايتي از زنان و كودكان و ديگر اعضاي خانواده و اهميت دادن و انعكاس اين گزارش‌ها نيز در تعداد آنها موثر است.البته اين را هم بگويم كه طبقه متوسط ايران چون اغلب مصرف‌گرا هستند، ممكن است در اين شرايط ابراز نارضايتي كنند؛ مثلا قبل از اين به راحتي مي‌توانستند سفر بروند، به كشورهاي ديگر مسافرت كنند، بروند تركيه و دوبي خانه بخرند و... خب در اين شرايط طبيعي است كه آنها هم ناراضي باشند و احساس كنند آزادي عمل خود را از دست داده‌اند.

آيا مي‌توانيم بگوييم مديريت كرونا و فاصله‌گذاري اجتماعي در كشورهايي كه مدير ارشد آنها زن هستند بهتر از كشورهاي ديگر است؟ مثلا مقايسه آلمان و ايتاليا كه هر دو كشور اروپايي هستند اما با شرايط و مديريت متفاوت.

به‌صرف زن بودن و مرد بودن نمي‌توان به چنين نتيجه‌اي رسيد. زن‌ها بايد فارغ از جنسيت‌ و صرفا بر مبناي شايستگي خود پست‌هاي بالاي مديريتي را به دست آورند. صرف زن بودن و مرد بودن هيچ امتيازي به بار نمي‌آورد. گاهي ممكن است با مدير زني روبه‌رو باشيم كه كاملا نتيجه منفي به بار آورد مثلا ترزا مي‌ چه تفاوتي با جانسون دارد؟ در اين بحث اغلب به آلمان و خانم مركل اشاره مي‌شود اما بهتر از او مي‌توان نخست‌وزير نيوزيلند را مثال زد كه مديريتي عالي داشت، براي همه مليت‌هاي كشورش احترام قائل بود حتي با روسري وارد مسجد شد. به ‌طور كلي زن يا مرد بودن اهميتي ندارد و همه‌چيز به شخصيت و منش فرد بستگي دارد؛ زن مي‌تواند كلينتون، تاچر يا ليزارايس باشد، از حكومت‌هاي ميليتاريستي دفاع كند. در امريكا زنان زيادي داريم كه در اطراف ترامپ هستند يا عقايد ترامپي دارند كه عقايد متحجرانه و پوسيده‌اي است و اگر زماني كاره‌اي شوند، نه تنها مشكلي حل نمي‌شود كه ممكن است بدتر هم شود. اما اگر زناني باشند كه به حقوق زنان، اقليت‌ها اعتقاد داشته باشند و از عدالت اجتماعي و عدالت سياسي دفاع كنند و به حقوق بشر و محيط زيست احترام بگذارند، بله مي‌توانند رهبران بهتري باشند. پس اگر شما در وجود برخي رهبران زن، جنبه‌هاي مثبتي مي‌بينيد، به دليل زن بودن‌شان نيست.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون