اجتناب از تعميمهاي كلي
گيتي خزاعي
شيوع كرونا قطعا تاثيرات مشخصي بر زندگي زنان در خانوادهها گذاشته، اما با قاطعيت نميتوان گفت كه كل فشار روي زنان است يا خير. براي مثال نميتوانيم تاييد كنيم كه شستوشو و ضدعفوني در اين روزها صرفا به عهده زنان بوده است يا مردان. بسياري از خانوادهها در ايران رويكرد مشاركتي دارند و اين فشار به كل خانواده وارد شده است. در واقع اينطور نيست كه در خانوادههاي ايراني، زنان در حال شستوشو باشند و مردان تماشاچي. تحليل چنين مسائلي نيز به نتايج پژوهشي وابسته است و تكيه صرف به مطالب منتشر شده در فضاي مجازي نميتواند تصوير دقيقي را ارايه دهد. از طرف ديگر نميتوان پذيرفت كه در روزگار كنوني، مديريت تمام مسائل خانه به عهده زنان است. آقايان نيز به اندازه زنان تحت فشار هستند. حالا برخي كسبوكارها مجددا فعاليت خود را آغاز كردهاند و ممكن است در اين چند روز مردان حضور كمتري در خانهها داشته باشند، با اين حال در دو ماه گذشته، افراد ديگري نيز ساكن خانهها بودند و دوركاري ميكردند و زنان و مردان در اين امر سهيم بودند. اما باز هم نميتوانيم اين پيشفرض را داشته باشيم كه تمام فشارها در اين دو دوره بر دوش زنان بوده است. اين پيشفرض اساسا داراي مشكل است. در واقع ما بايد به اين مساله دووجهي نگاه كرده و تمام گروههاي سني و جمعيتي را بررسي كنيم. اگر بخواهيم اين قضيه را به اينكه زنان دچار مشكل شدهاند، محدود كنيم، ممكن است كساني كه دغدغه كودكان و مردان را داشته باشند، به ميان بيايند. با اين حال برخي مطالعات و گفتوگوهايي با خانوادهها در اين دوره اشاره به مساله ناديدهگرفتهاي به نام خشونت خانگي دارد. دو ماه است كه اكثر دادگاهها تعطيل هستند، دو ماه است كه طلاقها به تعويق افتاده است. به همين دليل است كه نميتوانيم افزايش تماس با مراكز قضايي يا مثلا 123 را به معناي افزايش خشونت خانگي بدانيم. در واقع نميتوانيم بگوييم كه تنشهاي خانگي به دليل شيوع كرونا افزايش پيدا كرده است. اتفاقي كه افتاده، اين است كه در غياب مراجع قضايي مثل دادگاهها، تماس با 123 تنها راه براي افرادي است كه قبلا به دادگاه و مراجع قضايي مراجعه ميكردند. تماس با اين شماره در واقع راه خلاصي از تنشهاي موجود است و به نظرم حتي اين وضعيت براي برخي خانوادهها سبب نزديكي بيشتر هم شده است. با اين حال ميتوان نگاهي به شيوع كرونا در كشورهايي داشت كه زنان در راس قدرت هستند. در اين كشورها، در راس بودن زنان نشان از اين دارد كه برنامهريزيها و ساختارهاي سياسي اين كشورها از پيش رويكردهاي نوين و مترقي را در پيش گرفته است. چنين امري معلول نوع نگاه حاكم بر اين كشورهاست.